انتقاد و حملات تند  اکبر گلپایگانی به ابتهاج،شجریان، لطفی، علیزاده و فرهنگ شریف

اکبر گلپایگانی (گلپا) در پاسخ به این سوال که چندی پیش محمدجلیل عندلیبی در بخشی از یک گفت‌وگوی رسانه‌ای درباره او حرف‌های تازه‌ای زد که بی‌پرده و صریح بود و نظرش درخصوص این صحبت‌ها چیست، گفت: «آقای عندلیبی حقایق را گفت. خیلی خوشم آمد که ایشان بسیار باز صحبت کرد و از چیزی نترسید. آقای عندلیبی گفته بود که وقتی آقای شجریان به تهران آمد، گلپا او را برد و جا و مکان داد. آن وقت این خواننده به همراه یک شاعر برجسته در مورد گلپا آن حرف‌ها را زد. خوشبختانه ابرها کنار رفت و خورشید حقیقت تابیدن گرفت.

 

 

گوشه هایی از این گفتگو را بخوانید:

 

یکی از شاعران معروف تاریخ ادبیات ایران یکی از همان توده‌ای‌ها بود که کارش را بعد از انقلاب هم ادامه داد. معروف‌ترین شعر او به نامی اشاره دارد که اصلا حقیقی نیست. معشوقه این شاعر، خانمی بود که الان در لندن زندگی می‌کند. اصلا شخصیت ذکرشده در شعر او که یکی از قطعات معروف موسیقی ایران محسوب می‌شود، وجود خارجی ندارد.

آقای محمدرضا لطفی در کلاس‌های آقای نورعلی برومند دو‌سال هم‌شاگردی من بود. خوب هم ساز می‌زد و کارش بد نبود اما چه ایشان و چه آقای حسین علیزاده، چه چیزی ساختند که به درد موسیقی ملی کشور بخورد؟ باور کنید هیچ!

موسیقی ایران یک زمان آدم‌ سرشناسی مثل زنده‌یاد یحیی تارساز را داشت که تارش را به قیمت ٣٠٠‌میلیون تومان می‌خریدند. تار یحیی بسیار معروف است. یحیی تارساز آدم تحصیلکرده‌ای هم نبود و تا کلاس ششم ابتدایی سواد داشت. یحیی تارش را با پوست گردو می‌ساخت. او آکوستیک و ‌هارمونی نخوانده بود اما تارش هنوز هم در آمریکا خریدار دارد. الان هم آقای ارژنگ ناجی، تار می‌سازد و اتفاقا همیشه هم با سه‌تار سر کلاس‌هایش می‌رود اما آیا واقعا تار ایشان را ٥٠٠‌هزار تومان هم خریداری می‌کنند؟

یک زمانی در دانشگاه تهران برنامه‌ای گذاشتم و همه کسانی که در ردیف‌ مدعی بودند را به اسم به آن‌جا دعوت کردم. همه‌شان هم با من رفیق بودند و هیچ مشکلی هم بین ما وجود نداشته و ندارد. قصدم این بود که فقط مطمئن شوند خیلی هم چیزی از ردیف نمی‌دانند. به آنها گفتم که شما اگر چیزی از ردیف می‌دانید، ٢ گوشه از این گوشه‌ها را بخوانید یا بنوازید. گفتم اگر این کار را بکنید، یک‌میلیون تومان از جیب خودم به شما می‌دهم! یک عده که ترسیدند و نیامدند و مابقی که آمدند هم نتوانستند این کار را انجام دهند. فقط می‌خواستم روشن شوند که چیزی از ردیف نمی‌دانند.

آقای شریف این اواخر یک‌سری اشتباهات داشت که نباید آن کارها را انجام می‌داد. خانمش چند وقت پیش می‌گفت که فرهنگ شریف حتی یک قِران هم از من نگرفت. واقعا احتیاج هم نداشت که بخواهد کارش را بفروشد و پول مریض‌خانه بدهد. این اواخر یک عده به فرهنگ شریف نزدیک شدند و خرابش کردند. به همین خاطر الان آن کسانی که در وزارت ارشاد درجه و مقامی دارند، از این بابت خوشحال هستند. من چند هفته پیش در خانه خودم مراسمی برای سالگرد آقای شریف گرفتم که بسیاری از خوانندگان و نوازندگان برجسته و جوان در این مراسم حضور پیدا کردند. خیلی برایم لذت‌بخش بود که این مراسم را در خانه خودم برگزار کردم. از این قبیل مراسم‌ها به صورت رسمی هم برگزار می‌شود، اما تمایلی به حضور در آنها ندارم چون در آن محافل، آدم‌هایی را می‌بینم که اگر نبینم‌شان، بهتر است. من اهل تظاهر نیستم که رو در رو با کسی بگو و بخند کنم اما پشت سرش، بد بگویم و از او متنفر باشم. وقتی از کسی خوشم نمی‌آید، ترجیح می‌دهم او را نبینم، به همین دلیل در مجالسی که این دست آدم‌ها حضور دارند، شرکت نمی‌کنم.

٤، ٥ نفر هستند که مثل اختاپوس روی موسیقی این مملکت افتاده‌اند!

متن کامل این گفتگوی انتقادی را در اینجا بخوانید.

تصنیف «میهن ای میهن» - استاد شجریان و سالار عقیلی

 

تصنیف «میهن ای میهن» یکی از معروف ترین تصانیف استاد محمدرضا شجریان و تنها همکاری ایشان با محمدجلیل عندلیبی؛ آهنگساز این اثر است. این تصنیف در ایام جنگ تحمیلی ایران و عراق و با آن حال و هوا ساخته شده بود.

ادامه نوشته