دو سال از پرواز کشیدن زنده یاد پرویز مشکاتیان گذشت.استاد شجریان و مشکاتیان علاوه بر دوستی دیرینه نسبت فامیلی هم داشته اند؛مدتی به دلخوری از هم گذران عمر کردند،مسئله ای که ممکن است برای ما هم اتفاق افتاده باشد.به ناگهان در شهریور 1388 خبر درگذشت مشکاتیان جامعه موسیقی را در بهت فرو برد.بعد از فوت مشکاتیان این کدورت مورد سو استفاده بعضی غرض ورزان قرار گرفت. در این مجال سعی کردم سخنان استاد در مورد این بزرگمرد موسیقی در زمان حیات و مرگ وی؛آثار ماندگار و اشکهای استاد در فراق وی را بازخوانی کنم....

حضور زنده یاد مشکاتیان در اولین شب کنسرت استاد با گروه آوا - ۸ مرداد ماه ۱۳۸۶
بعدها زنده یاد مشکاتیان در مورد این حضور در کنسرت در گفتگو با هفته نامه شهروند امروز گفتند که:
سوال شهروند امروز:بين شما به جز ارتباط كاري و استادي هر دوي شما بزرگواران، آوا و آئين هم بودند كه فرزند شما هستند و استاد شجريان پدربزرگشان است و طبيعي است وجود آنها فضا را تلطيف ميكند، پرسيده بوديم كه بين خود شما بزرگواران با وجود اين مناسبتها و حتي بدون آن چه ميگذشت. من يادم هست كه چندين سال قبل در مصاحبهاي كه خدمتتان بوديم فرموده بوديد كه «بعد از آن با هيچ صدايي حال نكردم». به هر حال با وجود همه اين پراكندگيهايي كه سوالمان پيدا كرده است، ميخواستيم لطف كنيد از آن دوران بفرماييد.
پاسخ زنده یاد مشکاتیان:من هميشه در صداقت و صراحت ضربالمثل لااقل پيرامونيان خودم بودم. من با شجريان چيزي را نداشتم واقعا. يك نكته را من خدمتتان بگويم درباره بعد از آن در آغوش كشيدن در پشت صحنه كنسرت ايشان. ايشان براي من كارت دعوت فرستادند و من هم رفتم و بعد گفتند كه بياييد پشت صحنه و ما هم رفتيم. بعد از آن من از تلفنها و فكسهاي بعد از آن فهميدم كه بعضيها چقدر ناراحت شدند.

همراه با هم در کنسرت استاد علیزاده با گروه هم آوایان - شهریور ۱۳۸۶
استادمحمدرضا شجريان در هشتمين جشن خانه موسيقي در مهر 1386 در زمان اهدای لوح سپاس از زحمات ایشان،فرمودند که : براي پرويز مشكاتيان زودتر از اينها بايد بزرگداشت گرفته ميشد ولي همين هم غنيمت است.اميدوارم پرويز عزيز همچنان به هنر ارزندهاش ادامه دهد و ما هم در كنارش هستيم.


مراسم تقدیر از وی - مهر ماه ۱۳۸۶
بار دیگر این دو استاد پیوند عمیق خود را این بار در کنسرت مشکاتیان با گروه عارف نشان دادند و با در آغوش کشیدن یکدیگر؛براستی نشان دادند که لایق به یدک کشیدن نام استادیند


حضور استاد در کنسرت مشکاتیان با گروه عارف - آذر ماه ۱۳۸۶
در این میان صحبتهای فراوان از برگزاری کنسرت این دو استاد بود که چندین بار بطور رسمی از طرف زنده یاد مشکاتیان تایید شد؛که خبر درگذشت مشکاتیان همه را شوکه کرد،استاد که همراه با گروه شهناز مشغول برگزاری کنسرت در اروپا بود؛همانند سایرین غافلگیر شده بود و این حیرت نیز در پیام تسلیت ایشان نیز نمایان بود:
رفت و دیگر نه بر قفاش نگاه دلی از ما ولی خراب ببرد
خبر درگذشت پرویز مشکاتیان را در بهت و اندوهی سخت شنیدم. هنوز باور ندارم که ما را تنها گذاشته است. پرویز مشکاتیان برای روزگار ما نغمههای بسیار پرداخت و یاد آن سالها را با هنر خود در حافظهی ما ثبت کرد.موسیقی او در فراز و نشیب روزگار همراه ما بود، با محنت ما گریست، با شادیهای ما شادی و با شور و امید ما همدلی کرد. در آثار او صدای قلبی را میتوان شنید که برای وطن و آزادی میتپد. کمتر هنرمندی را توانِ آن است که رنجها و آرزوهای مردمش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمهی صادق و راستین زمانهی خود باشد.پرویز یکی از این اندکشماران است،موسیقیدانی که ذوق تصنیفسازیاش،مهارت گروهنوازیاش، لطافت شاعرانهاش و تعهدش به آرمانهای مردم، خاطرهی او را در هنر ایرانزمین ماندگار خواهد ساخت.من مرگ هنرمندی چنین را باور ندارم. پرویز مشکاتیان در قلب و ذهن ما زنده است.
اما برگزاری کنسرت استاد در اروپا که ماهها قبل برنامه ریزی شده بود و برهم زدن آن عمل درستی نبود باعث شد استاد علی رغم میل باطنی خویش در مراسم تدفین این استاد گرامی نتواند حضور داشته باشد اما در کنسرت پاریس با حالتی حزن انگیز حضور پیدا کرده و چند دقیقه ای همراه با شنوندگان به احترام این هنرمند سکوت می کنند...
دریافت ادای احترام استاد به زنده یاد مشکاتیان درکنسرت پاریس
تا اینکه استاد به ایران آمده و به تمجید از این هنرمند والا می پردازند....


مراسم یادبود زنده یاد مشکاتیان در مسجد جامع شهرک غرب - مهر ماه ۱۳۸۸
همچنین در چهلمین روز درگذشت وی در نیشابور از مشکاتیان با غم و اندوه می گویند و چندین بار به گریه می افتند:
من همچنانکه پرویز را همیشه پرویز میگفتم، باز هم بگویم پرویز. چون پرویز مثل پسر من بود و ارتباط عاطفی که من با پرویز داشتم، همان ارتباط پدر و پسر بود؛ صرف نظر از همکاریهای هنری که ما با هم داشتیم. در ابتدای کار، بایستی از شما مردم حقشناس و نیکسرشت نیشابور بهعنوان یک هنرمند تشکر کنم که الحق نشان دادید که هنر را پاسداری میکنید و از پرویز اینگونه با شور و اشتیاق و صمیمانه پذیرایی کردید و پرویز را در کنار خیام و عطار قرار دادید... جایی که پرویز واقعاً دوست داشت. پرویز همیشه در تمام زندگیاش... الگو و آیین زندگیاش فلسفهی خیام بود و اینچنین زندگی کرد. واقعاً از جانب خودم بگویم که پرویز خیلی کمحوصلگی کرد و زودتر از کسانیکه جلوتر از او در نوبت ایستاده بودند، این راه را رفت. خیلی متأسفم که پرویز خیلـــی زود رفت. پرویز چیزی را با خودش برد که فقط در خود او بود. پرویز آنچه را که داشت تمام نکرد و رفت. آن طنز قوی که در آهنگهای پرویز مشکاتیان بود... که من همیشه این شرایط آهنگهایی که میساخت را به طنز تشبیه میکردم؛ اینقدر این طنزش قوی بود که آن دلنشینی آهنگهایی که میساخت از همان طنزی بود که در آهنگهایش وجود داشت و تصانیفی که میساخت و قطعاتی که برای ارکستر ساز و سازهای مضرابی داشت... من همیشه بهعنوان یک طنز به آن نگاه میکردم و این طنز را در هیچ اثر هنری دیگری، هیچوقت نیافتم. برای همین بود که من همیشه میگفتم چه در سر پرویز میگذرد که اینجوری آهنگ میسازد؛ که در آهنگهایش این ظرافت را بهکار میگرفت که من فقط میتوانم بگویم یک طنز قویای بود. اشخاصی که اهل طنز هستند، در لحظه، بسیار زیبا از کلمات استفاده میکنند؛ از همان کلماتی که ما بهراحتی از کنارشان میگذریم یک طنز لحظهای برایمان میسازند و لحظهی ما را خوش میکنند. پرویز در آهنگهایش اینچنین کار میکرد. طنزی که در وجودش، در صحبتکردنهایش همیشه بود را به کار میگرفت.داغی بر دل من گذاشت... [بغض استاد و تشویق حضار]... من هر چیزی را میتوانستم باور کنم...
ای چرخ فلک! ای چرخ فلک! خرابی از کینهی توست / بیدادگری شیوهی دیرینهی توست
ای خاک! اگر سینهی تو بشکافند / بس گوهر قیمتی که در سینهی توست
ما یادش و خاطرهاش را همیشه با خودمان داریم. آن صدای صحبتهایش همیشه در گوشم زنگ میزند... و پرویز رفت. از شما مردم واقعاً باید سپاسگزاری کنم که اینچنین پرویز را در دامان خودتان پذیرا شدید. من در وقت دیگری برای شما خواهم خواند. آهنگی هم هدیه به پرویز کردهام بهنام «ساکن دل» که با ارکستر تمرین کردهایم و در آیندهی نزدیک حضور شما عزیزان تقدیم خواهم کرد که شعریست از مولانا و حالتی که قلب ما از این فقدان دارد را بیان کرده است. من این را آهنگسازی کردهام که هدیه میکنم به پرویز و شما مردمان نیکسرشت خراسان.
دریافت فایل صوتی سخنان استاد در نیشابور
استاد بعد از این مراسم ها باز هم مشکاتیان را فراموش نکردند و در مراسمی در فرهنگستان هنر به یاد مشکاتیان خواندند و گریستند:



گذشت چند ماهی باز هم نشان داد که استاد زنده یاد مشکاتیان را فراموش نکرده اند؛بطوری که در جشن بازگشایی مجدد خانه موسیقی در اردیبهشت ۱۳۸۹ هنگامی که توسط ناصح پور از مرگ عطا جنگوگ مطلع شدند؛باز مشکاتیان را به یاد آورده و اشک ریختند به طوری که بعد از دقایقی بهداد بابایی؛خواهرزاده مشکاتیان آمده و وی را در آغوش کشیده و تسلی دادند



این روزها که همزمان است با دومین سالگرد درگذشت این هنرمند نامی؛استاد باز نیز این زنده یاد را فراموش نکرده است.در کنسرت استاد با گروه شهناز در استانبول در ۲۵ شهریور آهنگ ساکن جان که در چهلمین روز درگذشت وی در نیشابور انرا نوید داده بودند؛در این کنسرت اجرا کردند
در پایان می توان صحبت را با این شعر زیبای شاعر و تقدیم به زنده یاد مشکاتیان؛ به پایان رساند که:
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی
در سینههای مردم عارف مزار ماست
آثار مشترک استاد شجریان و پرویز مشکاتیان(آهنگسازی تصانیف و قطعات آلبوم های ذیل توسط مشکاتیان انجام شده)
1)بیداد - همایون (اجرای سال 1361 – گروه عارف – روی آ : سنتور : مشکاتیان/ روی ب :تکنواز تار : استاد بیگجه خانی – تنبک : جمشید محبی)
2)نوا – مرکب خوانی (اجرای سال 1361 – گروه عارف : تکنواز نی: استاد محمد موسوی)
3)سرّ عشق – ماهور (اجرای سال 1361 – سه تار : مشکاتیان – نی : محمد موسوی)
4)آستان جانان – بیات زندو بیات کرد(اجرای سال 1364 – سنتور :مشکاتیان - تنبک :مرحوم ناصر فرهنگفر)
5)جان عشاق – بیات اصفهان،شور(اجرای سال 1362 – ارکستر سمفونیک – آهنگساز: مشکاتیان - روی آ : پیانو :زنده یاد استاد جواد معروفی /روی ب:سه تار:داریوش پیرنیاکان)
6)گنبد مینا - دشتی(اجرای سال 1364- ارکستر سمفونیک – روی ب : تصنیف ساز قصه گواجرای سال 1359 –استاد فرامرز پایور ،آواز ماهور و چهارگاه - اجرای سال 1374 - تار:داریوش پیرنیاکان – تنبک : همایون شجریان )
7)دستان- چهارگاه(اجرای سال 1366 – گروه عارف – سنتور : مشکاتیان – تار:پیرنیاکان – نی:عندلیبی)
۸)دود عود اجرای سال 1366 – ارکستر سمفونیک – همنوازان آواز :استاد علی اصغر بهاری– داریوش طلایی
دریافت فایل تصویری تصنیف قاصدک