استاد شجریان از زبان داود رشیدی

حضور در خانه سینما و تقدیر از او - ۱۵ دی ۱۳۸۸
صوت تو سحرانگيز
اولين بار محمدرضا شجريان را حدود 40سال پيش در شیراز ديدم. او زندگي هنري خود را با نام سياوش و در كنار بزرگاني مانند استاد برومند و هوشنگ ابتهاج آغاز كرد. در آن سفر ميديدم كه با تمام توان جواني سعي ميكند از اساتيد بياموزد. او در يكي از روزها كنسرت داشت. به خوبي به ياد دارم كه مدام با استاد نورعليخان برومند در گفتوگو بود و نكاتي را يادداشت ميكرد. در واقع پشتكار و اهميتي كه شجريان در آن دوران به كار خود ميداد امروز از او آقاي آواز ايران را ساخته است و توجه به اين نكته ميتواند درسي براي بازيگران جوان باشد. سالها از آن زمان گذشته و آنچه براي من جالب است اينكه در اوج هنر هنوز هم او را پرتلاش و پويا ميبينم. اما آيا محبوبيت يك هنرمند تنها به درجه قدرت او در حرفهاش برميگردد؟ به هيچوجه نوشتن درباره شخصيت محمدرضا شجريان آسان نيست. آنچه او را چنين محبوب قلوب ميليونها ايراني كرده است، بيشك تنها صوت سحرانگيز خدادادياش نيست؛ هر چند به مدد تلاش و پشتكار شخصي صداي او به باروري رسيده باشد. او انساني به واقع هنرمند با قلبي همواره همراه مردم است. چندي پيش به دعوت انجمن بازيگران با تمام مشغله كاري به خانه سينما آمد و با فروتني و كمرويي خاص خود به سوالات پاسخ داد و نشستي فراموشنشدني را براي ما رقم زد. آخرين بار در كنسرت پسر هنرمندش همايون شجريان او را ديدم. استقبال مردم از او برايم تحيرآميز بود. مردم هميشه هنرمندان واقعي خود را ارج مينهند...
منبع: روزنامه شرق – 7 مهر 1390