روزنامه جامعه فردا  گفتگویی مفصل با پریدخت‌آور و هومن صدر ؛  همسر و پسر خوانده‌ استاد غلاحسین بنان داشته است.  بازماندگان اسطوره موسیقی ایران در بین این گفتگو به اولین برخورد استادان شجریان و بنان و  نوع رابطه استاد شجریان با صدا مخملین آواز ایران نیز اشاره داشته اند.

 

بانو پریدخت آور در این باره می گوید: « وقتی با بنان ازدواج کردم در خانه ما همیشه باز بود به‌طوری‌که از صبح تا شب خیلی‌ها تلفن می‌زدند و بسیاری هم می‌آمدند از هنرمندان گرفته تا دوستان نزدیک و وقتی می‌شنیدند بنان یک مقدار حال ندارد به خانه ما می‌آمدند تا نیمه‌های شب به عشق بنان می‌خواندند و ساز می‌زدند. ان‌شاءالله که آقای شجریان شفا پیدا کنند، ایشان ایام عید با وجودی که همه به مسافرت می‌رفتند محال بود به دیدن بنان نیاید و ساعت‌ها در کنار آن ننشیند. محمد موسوی که نی می‌نوازد بارها به دیدن بنان آمدند و بین شعرا آقایان معینی‌کرمانشاهی، سعیدی و نواب صفا در خانه ما رفت و آمد می‌کردند. وقتی آقای شجریان می‌آمدند بنان به ایشان می‌گفت که پسرم بخوان و او یک مقدار می‌خواند. البته احتیاجی به تعلیم نداشت، اما یک مقدار با هم کار می‌کردند، در این میان آقای عبادی هم بود و خیلی‌های دیگری هم در منزل ما حضور پیدا کردند، دوران بسیار خوبی بود و خیلی‌ها از مراوده با بنان لذت می‌بردند.

 

هومن صدر پسرخوانده غلامحسین بنان نیز در پاسخ به سوالی چنین می گوید:

 

استاد شجریان به‌گفته مادرتان همیشه به دیدار پدر می‌آمدند با توجه به مراوده‌تان با هنرمندان مختلف به‌واسطه استاد بنان، با ایشان چه ارتباطی داشتید؟

سال 47، 48 اولین‌باری که محمدرضا شجریان به منزل ما آمد را به‌خوبی به خاطر دارم. مادرم با آقای بنان قرار بود به یک مهمانی بروند و من هم که15 ،16 ساله بودم طبق معمول قرار بود با آنها بروم.آقای بنان گفتند صبر کنید قرار است آقایی بیایند و با هم برویم. پسر جوان لاغری آمدند که خودش را محمدرضا شجریان معرفی کرد. در ماشین هم که چهارتایی می‌رفتیم ما دو نفر عقب نشسته بودیم و حرف می‌زدیم و شوخی می‌کردیم. آن شب به مهمانی رفتیم و خاطرم است یکی از دوستان خیلی نزدیک مادرم و آقای بنان اسماعیل دیبا بود که نوازنده پیانو و جزو معدود شاگردان مرتضی محجوبی بود که تبحر خاصی در اجرا و ردیف موسیقی ایرانی داشت و بسیار بسیار دلنشین ساز می‌زد. در آن مهمانی‌ با اجرای نوازندگان بخش‌هایی را آقای بنان خواند و یک قسمت‌هایی را به عهده‌ شجریان گذاشتند و آن شب مهمانی تمام شد و ما برگشتیم و بعد از آن مراوده با ایشان شروع شد و در عین حال به رادیو و تلویزیون معرفی شد و کار خود را شروع کرد.

 

برای خواندن متن کامل این گفتگو می توانید به اینجا بروید