امروز استاد علی اکبر گلپایگانی؛ هشتاد ساله شدند
«گلپا» مردم را با موسیقی آشتی داد
فرهنگ شریف
درمورد شروع کار اکبر گلپایگانی باید بگویم که او اولین کار خود را با همراهی اینجانب آغاز کرد. آن برنامه بسیار مورد توجه مخاطبان موسیقی اصیل ایرانی قرار گرفت و درواقع میتوانم بگویم معرفی ایشان به جامعه هنری از ابتدا طی این همکاری انجام گرفت. اکبر گلپایگانی در علاقهمندکردن مردم به آواز اصیل ایرانی نقش بسزا و مسلمی داشته است و این نکته را نمیتوان نادیده گرفت. او در اجرای آواز اصیل ایرانی دارای سبک مخصوصبهخود بود. گلپایگانی به شکل بسیار ماهرانهای آواز و ترانه را با هم تلفیق میکرد که امروزه کمتر کسی میتواند سبک ایشان را با آن لطافتهای خاص موسیقی ایرانی اجرا کند. اتفاقا بخشی از ترانههای آغازین آقای گلپا بههمراهی اینجانب بود. ایشان با صدای رسا و تحریرهای بهموقع، گوش شنونده را به گوشدادن آواز اصیل ایرانی عادت دادند. زیروبمهای زیبای صدای ایشان برای اولینبار در برنامه گلها پخش شد که ترانه «گل گریه» که از ساختههای بنده بود را با لطافت خاصی اجرا کردند و هنوز هم این ترانه بعد از سالهای سال توسط مردم زمزمه میشود. ما چندین سفر نیز برای اجرای کنسرت به کشورهای مختلف داشتیم که این اجراها با صدای گلپا مورد استقبال مخاطبان موسیقی اصیل ایرانی قرار گرفت.
آقای «گلپا» چی بزنم؟
میلاد کیایی
اولین دیدار من با اکبر گلپایگانی دقیقا به 50 سال قبل بازمیگردد؛ یعنی به زمانی که من دانشجویی 19ساله بودم و اکبر گلپایگانی در اوج شهرت قرار داشت و با اجرای آثاری چون «مست مستم ساقیا دستم بگیر» در بین مردم به محبوبیتی مثالزدنی رسیده بود. این اولین دیدار در باشگاه شعبان جعفری و در روز تولد حضرت علی(ع) اتفاق افتاد. آن روز آقای جعفری من را به آقای گلپایگانی معرفی کرد و با لطفی که داشت گفت این جوان در مسابقات سنتورنوازی کشور اول شده است. خلاصه بعد از صحبتهایی که رد و بدل شد قرار شد قطعهای را بهعنوان نوازنده سنتور با آواز گلپا همانجا اجرا کنم. من از آقای گلپایگانی پرسیدم «آقای گلپا چی بزنم؟» گفت «هر چه دوستداری بزن.» گفتم «سه گاه خوبه؟» گفت «خیلی عالی است.» دوباره پرسیدم« از چه نتی بزنم؟» گلپا با غرور خاصی جواب داد «از هر جا دوستداری بزن.» به هر حال هر خواننده محدوده صدایی خاصی دارد و معمولا خوانندگان جای صداییشان را به نوازنده میگویند؛ اما گلپا دست من را باز گذاشت. من هم با شیطنت جوانی که در آن سنین داشتم «چپ کوک» برای ایشان زدم که جای صدای خانمهاست و اجرایش برای یک خواننده مرد تقریبا غیرممکن است. ته دلم هم با همان شیطنت خاص جوانی منتظر این بودم ببینم گلپا چه میکند؟ گلپا زمزمهای زیر لب کرد و بعد با ابتکار بسیار جالبی شروع به خواندن مثنوی مخالف سهگاه کرد که دقیقا جای صدای خواننده مرد قرار میگرفت. این شعر بهادر یگانه را اجرا کرد: خدایی کن ای مه گناهم ببخش/ در آغوش هستی پناهم ببخش/ به عشقم نگیری به مرگم سپار/ به اشکم نبخشی به آهم ببخش/ به موی سپیدم نظر کن به مهر/ پس آنگه به بخت سیاهم ببخش. بهقدری این آواز در منِ نوجوان اثر کرد که جادو شدم و از شیطنتی هم که کرده بودم پشیمان شدم. از آنجا که اکبر گلپایگانی دوست صمیمی برادر بزرگتر من یعنی ایرج کیایی بود از آن به بعد در دیدارهای خانوادگی ایشان را میدیدم. تا اینکه انقلاب شد و از آن به بعد دیدارهایمان شکل منظمتری گرفت و هر هفته یک، دو بار و در دیدارهای ماهانه مرتبط با هنرمندان ماهی یکبار دیدارهای دوستانهتر و هنریتر داشتیم. این دیدارها آنقدر ادامه پیدا کرد تا اینکه به برگزاری کنسرتهایی در نقاط مختلف دنیا مانند آمریکا، کانادا، فرانسه، هلند، انگلستان، ایتالیا و آلمان انجامید. بنده هم در کنسرتها این افتخار را داشتم که در تمام این اجراها رهبری ارکسترها را بر عهده داشته باشیم. اکبر گلپا نظیر ندارد و او را نباید با هیچ خواننده دیگری مقایسه کرد. برای اثبات این حرف نیز چند نکته را باید درباره جایگاه هنری گلپا در موسیقی ایران عنوان کنم. اول اینکه گلپا در خوانندگی دارای سبک خاص خودش است؛ یعنی هیچوقت شبیه به هیچ خواننده دیگری نخوانده است. دوم اینکه تنها خوانندهای است که آوازش را بر عکس بسیاری دیگر که با «دل ای دل ای» و تحریر شروع میکنند با شعر آغاز میکند. سوم اینکه گلپا آوازش را آهنگین اجرا میکند و تمام طبقات جامعه از نانوا و خیاط و کشاورز و مردم کوچه و بازار گرفته تا پزشک و مهندس آوازش را زمزمه میکند. مردم تصانیف را زمزمه میکنند اما آواز گلپا تنها آوازی است که مردم کوچه و خیابان هم آن را زمزمه میکنند. چهارم اینکه سبک تحریرهای او با سایر خوانندگان متفاوت است و جملات طولانی تحریری را با یک نفس اجرا میکند. پنجم اینکه گلپا هر شعری را نمیخواند؛ گلپا شعری را اجرا میکند که در عمق جان و روح مردم اثر بگذارد و برای اینکار به سراغ اشعار کلاسیک نمیرود و از شعرای نوپرداز معاصر بهره میگیرد. همه این نکات به علاوه بسیاری نکات دیگر باعث شده تا معتقد باشم اگبر گلپا در موسیقی ایران بینظیر است و نباید او را با هیچ خواننده دیگری مقایسه کرد.
امشب «گلپا» برنامه دارد
منصور نریمان
سالها پیش از اینکه با آقای اکبر گلپایگانی آشنا شوم در مشهد بودم و اگر اشتباه نکنم شنبهها یا یکشنبهها راس ساعت 7 یا 8 بعدازظهر تمام شهر بهیکباره تعطیل میشد و همه مغازهها را میبستند. وقتی دلیل این تعطیلی یکباره را پرسوجو کردم گفتند امشب گلپا برنامه دارد. وقتی صدای گلپا در آن سالها از رادیو پخش میشد بهقدری در میان مردم شنونده و طرفدار داشت که بسیاری برای شنیدن صدای گلپا کار و زندگیشان را تعطیل میکردند. سابقه آشنایی من با اکبر گلپایگانی به دهه 40 بازمیگردد؛ به زمانی که در رادیو ایران و در برنامه گلها برای اولینبار همکاری کردیم. آقای میرنقیبی در آن زمان تهیهکننده برنامه گلها بودند و به من گفتند که به استودیو شماره دو رادیو ایران که برنامه گلها در آنجا ضبط میشد بروم و جواب آواز اکبر گلپایگانی را بدهم. این آغاز همکاری ما بود و بعدها در برنامههای دیگری که ضمیمه برنامه گلها محسوب میشد نیز همکاریهای بسیاری داشتیم. البته این نکته را باید اضافه کنم که این همکاریها به رادیو محدود میشد و خارج از محیط رادیو اجرای مشترک دیگری را به اتفاق یکدیگر تجربه نکردیم. در برنامه گلها خوانندگان دیگری مانند محمودیخوانساری، قوامی و... هم فعالیت میکردند که همه جزو بهترینها بودند و من همواره از همکاری با آنها لذت بسیاری میبرم؛ اما بدون اغراق باید بگویم بیشترین لذت همراه با خواننده برای من مربوط به همکاری با زندهیاد حسین قوامی یا همان فاختهای و اکبر گلپایگانی بود. این دونفر هم اجرای روانی داشتند و هم خوانندگیشان شیرینی خاصی داشت که باعث میشد همراهی این دو عزیز بیشتر از سایر بزرگان برایم لذتبخش باشد. بسیاری از آوازهخوانها اهل تقلید هستند و استقلالی ندارند. این افراد گروه بزرگی را تشکیل میدهند اما گروه دیگری از آوازهخوانها هستند که آواز از درونشان میجوشد و جریان پیدا میکند و آوازشان شبیه به کس دیگری نیست. برای مثال وقتی محمودیخوانساری یا حسین قوامی آواز میخواندند اتفاقی درونی برایشان میافتاد و اصلا آوازشان شبیه به یکدیگر نبود. اکبر گلپایگانی نیز جزو همین دسته است. اکبر گلپایگانی برای خودش سبک منحصربهفردی دارد و مانند هیچکس آواز نمیخواند. گلپا امضای خاص خودش را در آواز ایرانی دارد. اکبر گلپایگانی وقتی به رادیو آمد بسیار زود به شهرت رسید و باید هم اینگونه میشد؛ چرا که از همان برنامههای اولی که اجرا کرد نشان داد اصطلاحا«چه در چنته دارد». گلپا درواقع در زمینه آواز انسانی خودساخته و مستقل محسوب میشود که راهش را بسیار زود پیدا کرد و به اوج شهرت و محبوبیت رسید. او جزو بهترینها در ایجاد سبک بود و جزو باسوادترین و بامعلوماتترین افراد در زمینه موسیقی ردیف دستگاهی ایران محسوب میشده و میشود و همین نکات نیز در موفقیت او نقش بسیار مهمی داشته است. من همواره از اینکه در برنامههای مختلفی با اکبر گلپایگانی برنامه اجرا کردهام و جواب آواز ایشان را دادهام خشنودم و این همکاریها برایم همانطور که گفتم لذتبخش بوده است. امیدوارم اکبر گلپایگانی همیشه سلامت باشد و آواز بخواند تا همگی از آوازهایش لذت ببریم.
حنجره طلای و پهلوان آواز ایران در کنار هم
گلپا، پرویز یاحقی و مرتضی خان محجوبی
نواب صفا، بیژن ترقی، گلپا و جلیل شهناز
با جهانگیر ملک و جلیل شهناز در حال اجرای برنامه ای خصوصی
منبع مطلب بالا: روزنامه شرق - ۹ بهمن ۱۳۹۲