یکی از هنرمندانی که بسیار ایشان را دوست داشته و میدارم و خاطرات بسیاری از ترانه ها و آوازهای ایشان در دوران نوجوانی دارم؛استاد علی اکبر گلپایگانی است.

در نقطه مقابل استاد گلپا برای من ؛ عبدالحسین مختاباد است. خواننده ای که به زحمت می شود او را هنرمند نامید؛ نه هنر ایشان و نه شخصیتشان را دوست دارم.

چندی قبل خبری آمد مبنی بر اینکه استاد گلپا بدیدن کنسرت مختاباد رفته اند. خبری که برایم کمی عجیب بود. تا جایی که یاد دارم در این چند سال اخیر؛تنها مراسم و کنسرتی که استاد گلپا در آن حضور یافته اند،کنسرت روانشاد همایون خرم در سال ۱۳۹۰ بوده است. استاد نه در تشییع جنازه استادان شهناز،کسایی؛ خرم و بسیاری دیگر حضور نیافته اند؛ نه در  کنسرتهای اجرا شده توسط اساتید در این چند ساله اخیر و نه حتی در بزرگداشت رفیق گرمابه و گلستانش،حسین خواجه امیری که چندی پیش برگزار شد.

خوب؛شاید یک طرفه به قاضی میروم و استاد طی این زمانها در ایران نبوده اند. اما باز هم برایم قانع کننده نیست.

به هر روی گرچه در تضادی قرار گرفته ام و حضور استاد در این کنسرت برایم عجیب بود(نگویم ناراحتم کرد) دیدن ایشان در صحت و سلامتی بعد از مدتها برایم خوشحال کننده بود. چند روز دیگر سالروز تولد ایشان است. آرزو دارم ایشان همیشه شاد و سلامت باشند.

دیدن عکسهای استاد در کنسرت مذکور برایم انرژی بخش بود؛ شاید برای شما هم باشد...