جايزهام را از مردم گرفتهام

 

در روزهايي كه خبر درگذشت هنرمندان كشورمان دوستداران هنر ايران زمين را ماتم‌زده مي‌كند خبري در سايت‌هاي خبري و تلويزيون اكثر كشورهاي جهان پخش شد كه سبب خوشحالي و تا حدي اميدواري در ميان هنردوستان بود. هر چند كه در كشورمان كمتر به آن پرداخته شد. مرد حنجره‌طلايي آواز ايران در مراسم رزطلايي (Golden Rose) كه جايزه مهمي در موسيقي محسوب مي‌شود اين جايزه را نصيب هنر موسيقي كشور كرد. در اين مراسم كه در همان سالن اسكار سينمايي برگزار مي‌شود به دو هنرمند ايراني اين جايزه اهدا مي‌شود كه در بخش موسيقي علي‌اكبر گلپايگاني و در بخش هنرپيشگي فخري خوروش پا روي فرش قرمز سالن گذاشتند تا افتخار ديگري نصيب هنر اين مرز و بوم كنند، تاكنون 5 آلبوم ترانه و شماره از گل‌هاي رنگارنگ با صداي اين خواننده و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر شده است پس به بهانه جايزه‌اي ارزشمند سري به منزل او زديم. حاصل گفت‌وگوي دوساعته با علي‌اكبر‌گلپايگاني را در ادامه مي‌خوانيد.

با توجه به اينكه از سراسر جهان خواننده‌ها و نوازنده‌هاي زيادي كانديداي جايزه رزطلايي بودند مهمترين دليل انتخاب شما در چه بود؟ 

كارنامه اصلي من در گل‌هاي جاويدان و رنگارنگ است. در آن آكادمي خانمي به نام جني است كه متولد كشور انگليس و به همراه همسر روسي‌اش كه پژوهشگر است در شهر لندن زندگي مي‌كنند. كار ايشان تحقيق و پژوهش بر روي برنامه گل‌هاست، يا افراد ديگر مانند دكتر عالمي و جناب آقاي پازوكي كه از آهنگسازان بنام هستند و خيلي از موسيقيدان‌هاي برجسته از سراسر جهان كه به عنوان داور حق رأي دارند. ولي يكي از مهمترين دلايل انتخاب من مدرك دكتراي موسيقي بود كه در سال 1961 از دانشگاه نيويورك گرفتم كه به همراه استاد فرهنگ شريف در آنجا تحصيل مي‌كرديم. از طرف ديگر تنديس شيرطلايي را از ژاك شيراك رئيس جمهور اسبق فرانسه دريافت كردم و البته من در يونسكو نيز مدتي تدريس كرده‌ام. در آن زمان دكتر دانيلا رئيس‌ آنجا بود و به همراه استاد « نورعلي‌خان برومند» (كه استاد خود من بود)، فرامرز پايور و علي‌اصغر بهاري در قالب يك گروه براي تدريس به يونسكو دعوت شديم. اين‌ها نمونه‌هايي از فعاليت‌هاي من بود.پس آنها از من و امثال من شناخت كافي دارند و كارهاي ما را دنبال مي‌كنند. ولي با اين اوصاف فكر مي‌كنم كار آخر من (من تو را آسان نياوردم به دست) روي رأي آنها تأثير بسياري گذاشت و به پاس يكصدسال هنر موسيقي ايراني به نمايندگي از تمام اساتيد گذشته جايزه را گرفتم. ولي اين رزطلايي را من 40 سال پيش از مردم ايران گرفته‌ام. شادي آنها باعث خوشحالي من است.

براي همين مردم كه قدردان هنر شما هستند، آيا اين روزها كار تازه‌اي در دست داريد؟ 

به تازگي يك كتاب با برادرم و بچه‌هايش در مورد رديف موسيقي ايراني به نام فراز و نشيب نوشته‌ايم، كه بيش از 900 رديف، دستگاه، آواز، مقام و ... در آن موجود است و تا چند هفته ديگر به دست مردم مي‌رسد.

شما تأكيد بسيار بر نت و رديف داريد ولي روي آن تكيه نكرديد، آيا دليل موفقيت اكبر گلپايگاني چيز ديگري است؟ 

در آن زمان جوانترين خواننده گل‌هاي جاويدان من بودم و با سني كم در كنار بزرگاني چون بنان، فاخته‌اي، اديب، عبدالوهاب شهيدي، عبدالعلي وزيري و سيدحسين طاهرزاده حضور داشتم. خواننده‌هاي ديگر در گل‌هاي رنگارنگ و شاخه گل و ... بودند و در سني جوان پيشكسوت آنها محسوب مي‌شدم. در آن زمان با شاگردي نزد نورعلي خان، زحمت بسياري روي رديف كشيدم ولي فقط روي آن تكيه نكردم. قبلاً گفتم كه رديف همان چهار عمل اصلي رياضي است. شما فقط آنها را ياد مي‌گيريد ولي نمي‌توانيد روي آنها مانوري دهيد و يك اثر خلق كنيد. شما همين‌طور بگوييد دو‌دوتا، تا كي؟ آدم خسته مي‌شود. موسيقي ما حالا يك شكل شده و همه شبيه همديگر مي‌خوانند. شعرها جديد است و طراوت و واضحي گذشته را ندارد.

به عنوان استاد آواز ايران چه راهكاري را پيشنهاد مي‌كنيد؟ 

موسيقيدان‌ها با هم همكاري داشته باشند و جلسات مداوم برگزار كنند. به همديگر كمك و معايب هم را برطرف كنند ولي حالا ما عكس اين را مي‌بينيم. همه با هم مخالفند و چوب لاي چرخ هم قرار مي‌دهند و فكر مي‌كنند اگر ديگري نخواند كار خودش گل مي‌كند! زمان خود ما هم اين‌گونه بود. پس از مرحوم پيرنيا يك شاعري آمد و يك عده‌اي را جمع كرد و خواستند يك كار نو و خلاقيتي در برنامه عظيم گل‌ها ايجاد كنند! شاهكار آنها عوض كردن نام گل‌ها به چاووش بود ولي با مخالفت مردم روبه‌رو شدند. سپس دوباره آمدند خلاقيت نشان دادند و نام گل‌ها را به گل‌هاي تازه تغيير دادند! مگر مي‌شود؟ گل اگر تازه نباشد كه گل نيست و بدتر شد و بعد گفتند كه گلپا در گل‌ها نباشد و نه‌تنها من بلكه آقايان ياحقي، كسايي، جليل شهناز و ... را كنار گذاشتند كه خودشان را نشان دهند مثلاً ني كسايي را حذف و دف وارد برنامه گل‌ها كردند و يا تار شهناز را برداشتند و به جاي آن كمانچه آوردند و خوشبختانه دوباره با مخالفت مردم روبه‌رو شدند و ديدند كه كينه راهي براي موفقيت نيست.

پس از گل‌ها چه كرديد. چرا به گل‌ها برنگشتيد؟ 

عده‌اي از هنرمندان برگشتند ولي روح من آزرده شده بود، پس برنگشتم و رفتم به جوانترها كمك كنم و چند شاگرد خوب انتخاب كردم كه از نخبگان هستند و از آنها پولي نگرفتم و نمي‌گيرم و حالا خوانندگان خوبي هستند. اميدوارم كساني كه در آينده مي‌آيند اين كينه‌ها را كنار بگذارند و بدانند كه هر كسي جايگاه خودش را دارد. بنان در جايگاه خودش و قوامي هم در جايگاه خودش. با آمدن كس ديگر جايگاه او از بين نمي‌رود. هر كاري آب و رنگ خودش را داراست و البته آنها بايد با زمان پيش بروند چون حالا گوش جوان‌ها به اين حرف‌ها بدهكار نيست. شما اگر بخواهيد يك‌راست پنجگاه 45 دقيقه‌اي بخوانيد ديگر كسي گوش نمي‌دهد. يعني حوصله‌ و وقتش را ندارد. بايد يك اثر در قالب آن اصالت‌ها ارائه دهيد با وقت كم و شنونده زياد تا موفق شويد ولي متأسفانه حرف زدن و ادعاي زيادي و البته كينه مشكل موسيقي ماست، همه استاد شدند نوازندگي شهناز جايش را داده به صحبت كردن. ني كسايي جايش را به مصاحبه داده است. من شاگرد فلاني بودم و فلان كار را كرديم كه نشد كار! شما خودت كجاي موسيقي هستي؟ گيرم پدرت بود فاضل / از بهر پدر تو را چه حاصل 

آيا از شاگردان شما كسي هست كه با خلاقيت جاپاي استاد بگذارد؟ 

مرحوم صبا به من گفت شاگرد اگر از استادش جلو نزند علم مي‌خوابد. اين حرف نه در مورد موسيقي بلكه در هر كار ديگر درست است. شاگرد بايد برود كار كند و با زحمت يك چيز جديد كشف كند. مرحوم صبا با زحمت ديلمان را به رديف موسيقي اضافه كرد و او ننشست فقط حرف بزند. چون فايده‌اي ندارد هر كسي به قدر زحمتش نامش در تاريخ جاودانه خواهد شد.

پس از انقلاب سال‌ها در موسيقي نبوديد و يكباره با كاست (مست عشق) سكوت را شكستيد چطور شد كه دوباره كار را شروع كرديد؟ 

در آن زمان اين كاست روانه بازار شد. مجله‌اي به نام موسيقي قرن بيست و يكم روي جلد نوشت. گلپا برگشت و ركورد شكست. من كارهاي گذشته را تكرار و بازخواني نكردم كارها همه جديد بود. البته باور كنيد مسئله ركورد شكستن برايم مهم نبود بلكه اصالت كار مهم بود. اگر هم تا آن زمان نخواندم ديدم دوستان ديگر فكر مي‌كنند كه اگر ما در ميدان نباشيم كار آنها گل مي‌كند. ولي دليل سكوت من اين بود كه گفتم شايد كار من باعث شود جلوي كار جواني گرفته شود چون ما به جوان‌ها احتياج داريم و دليل عقب نشستن من اين بود نه به خاطر دوستان. كه ان‌شاءالله كار آنها نيز گل كند.

اين عقب كشيدن و نخواندن يك نوع خودكشي هنري يك هنرمند نيست؟ 

كاملاً درست است. مانند اين است كه كسي خودكشي كند و من آن زمان اين حس را داشتم ولي اين مرگ را قبول كردم كه جوانترها بيايند و موفق شوند.

شما با آمدن اين كاست به بازار آيا فكر نكرديد اگر به دل مردم ننشيند ذهن مردم نسبت به گلپا عوض شود و ثمره يك عمر تلاش و موفقيت هدر رود؟ 

نه، ريسك نكردم. اين كار بسيار زيبا بود. آهنگ‌ها هم از فضل‌الله توكل. من از تخصص چندين ساله‌ام در آوازخواني استفاده كردم. تخصص اصلي من در ملودي آهنگين است كه خودم مي‌ساختم. در اين اثر از شعر سعدي مانند كاروان در دستگاه سه گاه استفاده كردم و خوشبختانه به دل مردم نشست و ركورد شكست البته جواب دوستان را دادم. من هيچ وقت كينه نداشتم ولي توكل داشتم و آنچه مردم مي‌خواستند انجام دادم به قول حضرت سعدي كه مي‌فرمايند: صد بار بدي كردي و ديدي ثمرش را/ نيكي چه بدي داشت كه يك بار نكردی. شما در دانشگاه برويد و ببينيد صدنفر ويلن مي‌زنند شايد دو نفر از آنها سازشان قابل شنيدن است و بقيه به قولي اره به اعصاب مردم مي‌كشند و آنها آدم‌هاي عادي نمي‌توانند باشند. آنها بنده‌هاي خاص خدا هستند كه خدا آنها را خلق كرده براي مردمي كه از صبح زحمت مي‌كشند و خسته به منزل مي‌آيند تا شب يك موسيقي بشنوند و با عرفان به خدا نزديكتر شوند. 

شما كه به خلاقيت و نوآوري در موسيقي معتقد هستيد آيا جوان‌هاي ما با موسيقي پاپ يك نوع خلاقيت به وجود آوردند؟ 

موسيقي پاپ مال جوان‌هاست. آنها تحرك دارند. ما بايد قبول كنيم كه موسيقي چيزهاي ديگري هم است.

به نظر شما در ايران كسي جايزه رزطلايي را به دست مي‌آورد؟ 

همه در اين حد هستند كه اين جايزه ارزشمند را بگيرند. اگر ببينيد كه كسي دارد موفق مي‌شود بايد كمكش كنيد، معايبش را در تنهايي به او بگوييد و نبايد تخريبش كنيد و البته آرزو و اميد مال جوانترهاست. موردي كه امروزه مي‌بينم خواننده جوان و خوبي مانند آقاي عليرضا افتخاري كه صداي خوبي هم دارد دائماً چوب لاي چرخش مي‌گذارند و گاهي او را سياسي مي‌دانند. او اگر اهل سياست بود كه خواننده نمي‌شد مثلاً مي‌رفت وكيل مجلس مي‌شد و يا سياستمدار. اين نسل بايد موسيقي مملكت را نگاه دارند. من آرزو مي‌كنم آنها سلامتي خود را حفظ كنند كه سلامتي يك موسيقيدان يا خواننده بسيار مهم است. مثلاً دندان‌هايشان را حفظ كنند خواننده اول بايد به فكر دندان‌هايش باشد. چون اگر دكوراسيون دهانش به هم بخورد صدايش عوض و بد مي‌شود. صدا طبيعي است و ساز مصنوعي. نوازنده با كشيدن و ضربه زدن به سيم و سازش صدا توليد مي‌كند اما خواننده با تارهاي صوتي، پس خوانندگان بيشتر به سلامتي خود فكر كنند و هميشه ورزش كنند.

شما ورزشكار هم بوده‌ايد. از آن دوران بگوييد.

من از تيم فوتبال ايرانجوان با مربيگري حسين فكري شروع كردم و بعد به تيم دارايي رفتم كه از تيم‌هاي مطرح ايران بود و سپس به دانشكده افسري و در تيم سرباز بازي كردم و همدوره ما در آن زمان حسين خواجه‌اميري (ايرج) بود كه در خدمت ايشان از صداي زيباي او لذت مي‌برديم.

در پايان.

اميدوارم همه جوان‌ها موفق باشند و سلامت. البته هنرمندان بايد به غير از حفظ سلامت از حاشيه دور باشند و هر چه از حاشيه دورتر باشند موفق‌تر هستند مانند ورزش. مرحوم آقا تختي كه از دوستان نزديك من بود و جمعه‌ها با هم كوه مي‌رفتيم اگر كشتي مي‌گرفت، فقط كشتي مي‌گرفت يا در فوتبال آقاي پروين، يا كريمي فقط فوتبال بازي مي‌كنند در موسيقي هم اين طور است. جوان‌ها را بايد تشويق كرد نه تخريب.

 

برای دریافت فایل این مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 

منبع: روزنامه ایران