زلزله بم در سال 1382 ناگهان ایران را به بهت فرو برد،ایران چند روز در عزا و حیرت بود.چند روز بعد از زلزله خبر دیگری همه را در آن حالت غمزده،شادمان کرد،خبر این بود: ” کنسرت استاد برای کمک به بم " اجرای کنسرت با کش و قوسهای فراوان و ایجاد مشکلات فراوان از سوی نهادها به طور باشکوهی برگزار شد که به نظر نگارنده تکرار آن به سادگی دیگر میسر نیست.کنسرت اوج همراهی موسیقی با حالت اجتماعی  مردم بود. استاد از همان روزها فکر خود را معطوف به یک کار اساسی برای موسیقی و مردم بم کرده بود وآن کار عظیمی به نام  پروژه باغ هنر بم .پروژه ای که نیازمند میلیونها تومان سرمایه گذاری بود و کسی به راحتی نمی توانست آنرابه پیش ببرد، اما استاد بلند همتر از این حرفها بود،با فروش عواید کنسرت و فروش CD های بم  کار خود را اغاز کرد(نقل به مضمون،مصاحبه در بم ،سال 1384:بودجه ما درسه شب کنسرت وفروش DVD ها 80میلیون بوده ، همچنین خانه موسیقی 48 میلیون کمک کرده که روی هم رفته با کمک های شرکت های سونی وپاناسونیک 279 میلیون تومان جمع آوری شد که تا الان 270میلیون تومان آن خرج شده) کار به خوبی شروع شده بود و با دیدارها واعلام آمادگی هنرمندان مختلف امید بیشتر می شد اما این یک جرقه کوچک بود، خصلت ما ایرانیها که حافظه تاریخی نداریم در باغ هنر هم جلوه پیدا کرد و کم کم به فراموشی سپرده شد،استاد تنها مانده بود،پروژه نیازمند پول کلان بود،و با گذر زمان و گرانی مصالح پیش بینی مالی برای اتمام پروژه زیاد و زیادتر میشد، اما استاد به تنهایی نمی توانست، استاد بارها در مصاحبه های خود این امر را بازگو می کرد(مصاحبه 26 دی 1384، هنرمنداني كه قول حمايت از پروژه باع هنر بم را داده اند هنوز نتواسنته‌اند به وعده خود عمل كنند.)(مصاحبه با رادیو زمانه،1385 تاکنون توانسته ایم حدود 850 میلیون تومان جمع آوری کنیم در صورتیکه پروژه ما به 5/4 میلیارد تومان نیاز دارد. باید سخت تلاش کنیم تا به این مبلغ دست پیدا کنیم. نزدیک به سه سال از زمین لرزه بم گذشته و متاسفانه مردم تقریباً فراموش کرده اند که باید کمک کنند. بم همچنان ویران است. پروژه ما متوقف نشده ولی بسیار کند پیش می رود.  همراهی هنرمندان در روزهای اول نسبتاً خوب بود ولی اکنون دیگر ما تنها هستیم. هیچکس دیگر ما را به یاد ندارد.) (مصاحبه در 5 دی ماه مردم بم را فراموش کرده اند بودجه لازم براي به‌پايان رسيدن اين‌كار چهار‌ونيم تا پنج ميليارد تومان است كه تابه‌حال با توجه به كمك‌هاي مردمي و فروش بليط‌هاي كنسرت و دي‌وي‌دي و ‌سي‌دي‌هاي آن و كمك انجمن صنفي مهندسان توسط مرحوم بهاء‌الدين ادب توانستيم 900 ميليون تومان جمع‌آوري كنيم.) صحبتهای استاد در این چند سال کسی را بیدار نکرد،یکی از هزاران خصلت نیکوی استاد پشتکار اوست،استاد چه با او همراهی کنند یا نکنند چون به کار و هدف خود معتقد است در عزم او راسخ است. در سال1387 بار دیگر تلاش فراوانی  انجام داد و با راه اندازی نمایشگاه فروش اثار هنرمندان خوشنویسی بار دیگر توجه اذهان عمومی را به باغ هنر جلب کرد.  صحبتهای استاد در آن مراسم جالب بود: مدتي است دردي به دل من نشسته كه گاه در لفافه از آن سخن گفته‌ام اما امروز به صراحت مي‌گويم كه مردم بم را فراموش كرده‌اند. وي افزود: ‌ما مردمي هستيم با فرهنگ و تمدني والا كه دستاوردهاي قابل ستايشي را در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي و هنري در طول تاريخ داشته‌ايم كه بخشي از اين دستاوردها به ميراث جهاني تعلق دارد. حافظ،مولوي و سعدي امروز نه به ايران كه به تمام دنيا تعلق دارند و من عاشق اين فرهنگم.اما مردم ما صفات ناپسندي هم دارندكه فراموشي يكی ازآنهاست. ما ملت فراموش‌كاري هستيم. شجريان به زلزله بم اشاره كرد و گفت: روزي كه زلزله بم روي داد همه خود را مصيبت‌زده مي‌دانستيم و درد اين زخم را بر روان خود احساس مي‌كرديم. ما به بازماندگان بم قول‌هاي بسياري داديم و اين كه دوباره بم را خواهيم ساخت. مردم بم بالاخره بم را دوباره خواهند ساخت، اما گرد زمانه بر دل ما نشست، زخم بم را فراموش كرديم و امروز نام بم ديگر دل كسي را نمي‌سوزاند. وي اضافه كرد: امروز بايد براي كمك به مردم بم دست به ترفند و تبليغات بزنيم كه رسم خوبي در ميان ما نيست  و این همان نکته ای است که مرا ازار می دهد.

شجريان همچنين درباره انگيزه حضورش در مراسم‌هاي اين چنين گفت: انگيزه من تنها كمك به مردم بم نيست،بلكه مهمتر از آن فراموش نكردن آن است. چرا كه مردم بم سرانجام بم را خواهند ساخت،اما اين فراموشي سرانجام از ميان خودمان قرباني مي‌گيرد،به درون زندگي ما نفوذ مي‌كند و مثل موريانه ما را از درون مي‌پوساند،اول بم و سپس ديگر نزديكانمان را فراموش مي‌كنيم. استاد آواز ايران در خاتمه از همگان خواست كه نگذارند مردم بم فراموش شوند و در اين نمايشگاه نيز ابتدا گامي براي كمك به مردم بم و احیا ان و سپس گامی برای گریز از فزاموشی بر دارند. با این تاریخچه و تلاشهای 7 ساله استاد ناگهان در اردیبهشت 1388 خبری بر روی خبرگزاریها آمد  که علاقه مندان موسیقی را ناراحت کرد،استاد با نگارش نامه ای از ساخت باغ هنر بم  کنار کشید، سوالی در ذهن علاقه مندان ایجاد شد که چرا ؟ در ذیل نامه استاد و جواب شورای شهر بم  را ملاحظه فرمایید:

 

ریاست شورای اسلامی شهر محترم بم

جناب آقای یعقوب دریجانی

سلام

احتراماً همانطور که استحضار دارید به دنبال زلزله مهیب و دلخراش بم، اینجانب بر اساس احساس وظیفه ملی و انسانی همچون سایر هم‌میهنان و انسان‌دوستان جهان برای کمک به مردم رنج‌دیده بم آمدم. از آنجایی که اهالی بم خود بهتر از نیازها و شرایط زندگی سخت آگاه بودند، موضوع را با آنها در میان گذاشتیم تا بر اساس نیازی که تشخیص می‌دهند، اقدام کنیم. جناب آقای دکتر اسماعیلی ریاست محترم وقت شورای شهرستان بم معتقد بود که در حال حاضر بازسازی روحیه مردم در اولویت است و هنر می‌تواند شور زندگی را مجدداً به آنان بازگرداند. لذا درخواست کرد کمک فقط به ساخت یک بنای فیزیکی منحصر نشود و آن را محدود به یک دوره زمانی خاص نکنیم.

با مشورت‌های دیگران سرانجام ایده تاسیس باغ هنر بم شکل گرفت تا نهادی باشد برای پژوهش، آموزش و اجرای فعالیت‌های هنری تا از این طریق طراوت و شادابی را به فضای اجتماعی و فرهنگی بم بازگرداند. گرچه می‌دانستیم کاری دشوار، زمان‌گیر و پرهزینه در پیش است اما وقتی نیازهای منطقه را دیدیم، با همه سختی‌های پیش رو، پا به میدان نهادیم. می‌دانستیم کاری چنین بزرگ به همت جمعی پیش می‌رود. از این رو، موضوع را با جامعه هنری و فرهنگی در میان گذاشتم و در خانه هنرمندان که همه نهادهای صنفی هنری حضور دارند، مساله مطرح شد و جلساتی را با نهادهای مختلف هنری برگزار کردیم. هم‌چنین موضوع را با افکار عمومی در میان گذاشتیم تا هر کس که تمایل دارد، گامی در این کار انسان‌دوستانه بردارد. دوستان مطبوعاتی به ویژه خبرنگاران جوان نیز تلاش کردند موضوع را در افکار عمومی زنده نگه دارند و آتش این میل هم‌چنان فروزنده بماند.هنوز هم وقتی به یاد می‌آورم که چگونه هم‌میهنان ما از نقاط دور و با وجود شرایط سخت زندگی‌های اقتصادی خود، آنچه را در توان داشتند، عرضه کردند، به شوق می‌آیم.

برای آن که این پروژه نه در قالب یک فعالیت و کار شخصی بلکه به صورت نهادی پیش رود، همکارانی از میان تخصص‌های مختلف برگزیده و شورایی برای سیاست‌گذاری باغ هنر بنا شد تا کار با خرد و همت جمعی پیش برود. سیاست محوری ما پیشبرد پروژه از طریق مشارکت مردم بود و به جستجوی روش‌های تازه‌ای بودیم که توان نهادهای مستقل و نیروی مردمی را به کار گیرد و این خود آزمون تجربه‌ای بود که می‌توانست در پروژه‌های دیگر هم سودمند باشد. تجربیات سودمندی در باره مشارکت مدنی به ویژه با نهادهای هنری و انجمن مهندسین کشور داشتیم که به موقع خود و به منظور تدوین روش‌های مشارکت، منتشر خواهیم کرد.این شعله کوچک رفته رفته آتشی شورانگیز شد. نقطه آغاز این کار با حدود 400 میلیون تومان که از محل برگزاری کنسرت‌ها و فروش دی وی دی‌های آن شکل گرفت. با کمک‌های مالی جمع‌آوری شده تا کنون بیش از یک میلیارد تومان در باغ هنر هزینه شده است. اگر بخواهیم کارهای داوطلبانه‌ای را که بدون چشم‌داشت مالی و به اعتبار اعتماد انجام‌ شده، به این مجموعه اضافه کنیم، ارقام آن بسیار بیش از این خواهد شد. پروژه باغ هنر بم با چنین همتی و تنها با استفاده از امکانات مردم انسان دوست و هنر پرور ایران زمین مراحل پیشرفت را پشت سر گذاشت. شورای شهر بم، طبق توافقنامه‌ای زمینی به وسعت 14 هکتار (بخشی از پارک 22 بهمن) را برای تاسیس باغ هنر بم تحویل ما داد. در مرحله نخست 30 هزار متر مکعب خاکبرداری شد و سپس عملیات ساخت سازه آغاز شد و تا کنون 3200 متر از سازه مدرسه، 1400 متر کتابخانه و 1400 متر نگارخانه (در مجموع 6000 متر از 8000 متر) تکمیل شده است. اهل فن می‌دانند که تکمیل سازه به ویژه با رعایت معیارها و استانداردهای ضدزلزله نیازمند انجام چه مراحل مقدماتی است.شرح تفصیلی آن از حوصله این نامه خارج است. بزودی گزارش تفصیلی اقدامات انجام شده را از طریق رسانه‌های گروهی در اختیار قرار خواهیم داد.

شاید گمان شود چنین کاری بدون سختی‌های متعارف اداری پیش رفته است. گرچه همواره از لطف و همکاری کارکنان اداری برخوردار بوده‌ام اما قواعد اداری چندان هم که تصور می‌رود، سهل و ساده نبود. اخذ مجوز اجازه حفر چاه اختصاصی برای باغ هنر، تعیین مرز آن با پروژه همجوار و اموری مانند این- که اعضای پیشین شورای شهر در جریان آن بوده‌اند- خود ماجرایی طولانی و پرفراز و نشیب است.فعالیت‌های انجام گرفته را به اختصار گفتم تا جنابعالی و همکاران محترمتان در جریان این کار قرار گیرید و بدانید که این کار فقط با توان مردم و نیروی عشق به مردم پیش رفته است. شور و شوق من و همکارانم و همه کسانی که دست یاری ما را فشردند، وصف‌ناپذیر است. روزی از همه این عزیزان و به نام یاد خواهم کرد ولی مجال را مغتنم شمرده و از شادوران مهندس بهاءالدین ادب یاد می‌کنم که با وجود بیماری سخت در واپسین لحظات عمر گرانقدر خود، شورمندانه و پرامید تلاشی چشمگیر کرد و نهادهای مختلف مهندسی را گردآورد تا ما را همراهی کنند و این عزیزان هنوز نیز در کنار ما هستند.

وصف ماجرا گفتم تا بگویم بعد از این همه، وقتی سازمان‌های رسمی و دولتی به میدان آمدند، چگونه آبی سرد بر روی این آتش ریختند. شرح این ماجرا گفتم تا بگویم که چگونه کاری را که عشق رهنمون گشت، روحی سرد و اداری به خاکستر کشاند.ما در نظر داشتیم در آن خطه از سرزمین ایران عزیز، کاری فرهنگی و اجتماعی انجام دهیم و ساختمان و کالبد تنها زمینه‌ و بهانه‌ای بود. اما نگاه سرد اداری، کالبد را اصل گرفت. من و همکارانم در این پروژه و جامعه هنری که دست یاری مرا فشرده بودند، برای تاسیس یک بنا نیامده بودیم بلکه می‌خواستیم توان فرهنگی و هنری جامعه را به بم بیاوریم.استحضار دارید که دولت در جلسه مورخ 3/10/1386 با حضور نماینده ویژه رییس جمهور در ستاد راهبری و سیاست‌گذاری بازسازی بم به استناد اصل یکصد و بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با رعایت تصویب نامه شماره 59544 ت 37662 . مورخ 18/6/1386 مبلغ ششصد میلیون تومان برای تکمیل فاز اول باغ هنر بم تخصیص داد. حسب درخواست اداری، پیمانکار مورد اعتماد خود را برای انجام این کار معرفی کردیم، کسی که سال‌های متمادی است در تمامی ساخت و سازهای مردمی که انجام آن را توفیق داشته‌ام، بی‌چشمداشت خدمت کرده است. اما طی فرایندی که مسئولان باغ هنر بم هرگز از آن اطلاعی نیافتند، با خبر شدیم مقامات استان بدون توجه به تناسبات اداری و جایگاه حقوقی، پیمانکار دیگری را که تا کنون در جریان هیچ یک از مراحل نبوده‌ است، انتخاب کردند. پیمانکار اعزامی نیز با حمایت مقامات استانی در محل طرحی که پیمانکار منصوبه از طرف اینجانب در آن مشغول به کار است، حضور می‌یابد و بدون موافقت با ما و بی‌توجه به الزامات فرهنگی و اجتماعی پروژه و فارغ از ملاحظه رنجی که برای برافراشتن این بنا مصروف شده، دست به ساخت و سازهای غیرمرتبط و خارج از طراحی‌های مهندسی پروژه زده که تنها به اختلال روال امور منتهی شده است. طی جلساتی که با برخی مقامات اداری استان در تهران داشتیم و بر اساس مذاکرات متعددی که همکاران اینجانب با مقامات داشته‌اند، از آنان خواستیم به نحوی تصمیم بگیرند که این کار انسان‌دوستانه مختل نشود و مطابق روال طراحی شده، پیش برود. بارها به آنان متذکر شدم که ما را «ساختمان‌ساز» نپندارند و به این بیاندیشند که من و دوستانم برای انجام کاری فرهنگی و هنری با مشارکت اهالی فرهنگ و هنر این دیار به این عرصه آمده‌ایم. ساختمان تنها نماد یک آغاز است و نه پایان آن. به آنان فلسفه شکل‌گیری این کار را که بر اساس مذاکرات اولیه با جناب آقای دکتر اسماعیلی ریاست محترم وقت شورای شهر بم مطرح شده بود، یادآور شدیم. متاسفانه به دلیلی که بر ما آشکار نیست، این سخنان شنیده نشد و ‌هم‌چنان هم نمی‌شود. من هیچ‌گاه این همه میل به کمک و اصرار برای تحمیل یک پیمانکار به رغم اختلال در روال امور را درنیافتم. ماه‌هاست که توان ما به جای پیشبرد پروژه به رفع حاشیه‌ها و این مشکلات برخاسته از آن معطوف شده است. من دیگر توان مقابله با این همه موانع و دشواری‌های ناروای ایجاد شده را ندارم. حال که مقامات استان، تمایلی برای حضور من و همکارانم را ندارند، توصیه حافظ بزرگ را عمل می‌کنم که فرمود: ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

از آنجایی که از ابتدا با شورای محترم شهر بم طرف بودیم، اکنون نیز رسماً این پروژه را به همان شورا تحویل می‌دهیم. اسناد مربوطه را هم متعاقبا تقدیم شورای شهر خواهیم کرد. به منظور احترام به اعتماد مردم، نسخه‌ای از گزارش مالی و عملکرد پروژه هم به افکار عمومی تقدیم خواهد شد. در اینجا مجال نیست از همکارانم و کسانی که دست یاری ما را فشردند، به نام یاد کنم. در گزارش عملکرد پروژه، به اعتماد این عزیزان و مردم همراه ادای دین خواهم کرد.آنچه ما را به این وادی کشاند، عشق و دین به مردم بم بود. هم‌چنان رنج این عزیزان را در یاد دارم و هر بار که فرصتی دست دهد، آن را به یاد خواهم آورد تا فراموشی، میل به «انسان بودن» را در ما از میان نبرد. به مردم بم هم می‌گویم که هم‌چنان بر میثاق دوستی و مهر هستم و برای برنامه‌های فرهنگی و هنری که بنا بود در باغ هنر به اجرا درآید، به موقع پا به میدان خواهم گذاشت.

خاک ‌پای مردم ایران

محمدرضا شجریان

 

 

رييس شوراي اسلامي شهر بم: الحق مردم به شما چشم اميد دوخته‌اند

در پي نامه‌ي اخير محمدرضا شجريان درباره‌ي پروژه باغ هنر بم، رييس شوراي اسلامي شهر «بم» نامه‌اي را خطاب به استاد آواز ايران منتشر كرد.

يعقوب دريجاني در متن اين نامه   آورده است:

جناب آقاي محمدرضا شجريان استاد چيره‌دست آواز ايران

با سلام و اداء تحيات

احتراما، مرقومه حضرتعالي عنوان اينجانب مبني بر تحويل پروژه باغ هنر بم به شوراي شهر توسط آقاي جهاندار واصل شد، پس از مطالعه و آگاهي از مفاد آن مطالب ذيل‌الذكر قابل عرض است.

اولا با آقاي جهاندار كه عنوان نمودند نماينده جنابعالي مي‌باشند مذاكره شد و قرار شد كه متن نامه تا پيگيري مسايل اداري كه شما از آنها به عنوان موانع پيشرفت باغ هنر بم ياد كرده‌ايد به جايي ارسال نشود و بلافاصله جلسه شوراي شهر به همين منظور تشكيل و نامه‌اي از سوي شورا عنوان حضرتعالي تنظيم و خواستار ادامه و استمرار فعاليت‌تان در باغ هنر بم گرديد و تصميم گرفته شد كه با مقامات استان كه موجبات دلسردي شما را فراهم نموده‌اند طي جلسه‌اي با حضور دست‌اندركاران و شخص شما موضوع تبيين و موانع مستحدثه را مرتفع و مجددا فعاليت احداث باغ هنر در دستور كار قرار بگيرد كه متأسفانه متن ارسالي به شورا در بعضي از سايت‌هاي خبري منعكس و بعضي روزنامه‌هاي كثيرالانتشار نسبت به چاپ آن اقدام نمودند.

ثانيا حضرتعالي استحضار داريد كه شوراي شهر بم از ابتداي طرح اين موضوع بالاتفاق موافق احداث باغ هنر در بم بوده و به همين منظور زمين مورد درخواست را كه از بهترين نقاط شهر بم بوده و در اختيار آن بزرگوار گذاشته كه امضاء حقير با ساير همكاران در شوراي دوره دوم در ذيل‌الذكر مصوبه واگذاري زمين حكايت از اين مدعا دارد. حال اين‌كه مقامات اداري در مركز استان از بواعث دلسردي و خستگي شما آن‌گونه كه در متن نامه آمده گرديده‌اند نمي‌تواند از موجبات فسرده شدن عشق و علاقه‌تان به مردم قدرشناس بم بود و به قول حافظ: «قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس    كه نه هر كو ورقي خواند معاني دانست

و يقينا امهات محك عمل شما خداوند بزرگ و مردم شريف بم مي‌باشد كه الحق مردم به شما چشم اميد دوخته‌اند و رها كردن مردم آنهم به لحاظ مسايل فرعي و حاشيه‌اي امري بسيار سقيم و سخت است. اعضاي شوراي شهر بم رسما از جنابعالي خواهش مي‌كند تا به نيت والاي خود در استمرار احداث باغ هنر بم در كنار مردمي كه به آن‌ها عشق مي‌ورزيد و به خواسته آن‌ها وفا داريد كوشا باشيد و شوراي شهر كما في‌السابق در معيت همه مردم بم همراه شما و در زدودن موانع ايجادي در چارچوب ضوابط پيشگام خواهد بود و همه تلاش خواهيم كرد تا اين كار انسان دوستانه تعطيل نشود و يادآوري اين نكته ضروري است كه تمامي اعضاي شوراي شهر به نمايندگي از طرف مردم خوب و مهربان بم ملتمسانه و عاجزانه خواستار شروعي مصمم‌تر از سابق را دارند و تصور واگذاري پروژه مهم باغ هنر بم از سوي چون استاد بزرگ آواز ايران كه صيت شهرتش همه آفاق را جهان شمول است بسيار تا بسيار غيرمنتظره است و يا حداقل مردم در باورشان نمي‌گنجد كه حكيم دردآشنا به ناگاه اين‌همه لطف را دريغ ورزند چه مردمي بودن و با مردم زندگي كردن مشكلاتي را دارد كه با جد و صبر، خداوند همه موانع عمدي و احتمالي را برطرف و نظر عنايتش را از خادم بندگان خالص دريغ نمي‌دارد. توفيقي است كه خدا داده و در سلب آن خداوند زيمدخل نيست و يقينا استقامت در برابر موانع از عبادات است و بس.

يارب سببي ساز كه يارم بسلامت     باز آيد برهاندم از بند ملامت

 

در پایان چند سوال اساسی مطرح است:

در حالی که در طی این چند ساله زحمات فراوانی از سوی بسیاری از هنرمندان کشیده شده است و استاد با تلاشهای بسیار موانع زیادی را پشت سر گذاشته است،آیا استاد نمی توانست با گفتگو این مشکل را نیز حل کند؟آیا پروژه نمیتوانست با این عظمت نباشد و با ساخت پروژه ای کوچکتر،اکنون ثمر آنرا دید؟ آیا کناره گیری استاد در این مقطع صحیح بوده است؟وهزاران سوال دیگر........

و از همه مهمتر که آیا  استاد بار دیگر به این پروژه باز می گردد؟