پرواز همای: تنها کسی که موسیقی ایرانی کار میکند، منم | شجریان و شهرام ناظری به من وقت ملاقات ندادند

سعید جعفرزاده احمد سرگورابی که بعدها نام خود را به پرواز همای تغییر داده است در چند روز گذشته گفتگویی با موسیقی ایرانیان داشته است که در آن صحبتهای جالب و تامل یا تاسف برانگیزی را مطرح کرده است. قسمتهایی از این گفتگو را می خوانید:
آقای همای، می خواهیم بحث را با شما پی بگیریم. شما خودتان را دربست در اختیار موسیقی ردیف نمی دانید. مثلا در موسیقی گیلانی، نغمه هایی از شما شنیده ایم که مردم ایران ممکن است خیلی با آنها آشنایی نداشته باشند…
اتفاقا مردم، موسیقی بکر را دوست دارند.
چطور شد به سراغ دیگر مقام ها رفتید؟
فرق من با بقیه خواننده ها در این جا است که من سواد موسیقی دارم. موسیقی خوانده ام و الان هم در ایتالیا دارم موسیقی کلاسیک می خوانم. از موسیقی فولکلور شروع کردم و به موسیقی ایرانی رسیدم و حالا دارم موسیقی کلاسیک می خوانم. سواد آکوپایمان، آهنگسازی، کونت پوئن و هارمونی دارم. هم پیانو و هم سازهای ایرانی را می زنم و زندگی ام را برای این کار گذاشته ام. بنابراین راه پیدا کردن نقاط مشترک موسیقی ها را درک می کنم. برای موسیقی آذری، لری، گیلانی، خراسانی و … وقت می گذارم و با بهترین های شان مراوده و از آنها مطالبه می کنم و یاد می گیرم. حالا در اپرایی به نام «عشق و عقل و آدمی» که جنگی بین عقل و عشق درون انسان از ابتدا تا پیری در می گیرد، آمده ام از هفت دستگاه موسیقی ایران استفاده کرده ام و آنها را در دل این اپرا گنجانده ام تا پیامم را برسانم. یک کار فوق العاده بی نظیر است و قطعا مردم را تحت تاثیر قرار خواهد داد. همین الان با این موسیقی که از من در کنسرت می شنوید اگر فقط یک دو دو تا چهار تا کنید، می بینید تنها کسی که در حال حاضر موسیقی ایرانی کار می کند، من هستم. بقیه موسیقی ایرانی کار نمی کنند. گیتار بیس را با ویولون تقسیم می کند و دیگری طبلا می زند. همه موزیسین های ایرانی اند ولی کار ایرانی نمی کنند.
حتی در مورد همایون شجریان، علیرضا و سالار عقیلی هم چنین فکر می کنید؟
همایون شجریان بخش های زیادی از موسیقی ایرانی را کار می کند. صدای سالار عقیلی هم بسیار صدای قشنگی است اما … اما کدام یک از این ها دارند موسیقی ردیفی ایرانی کار می کند؟ آقای قربانی که فقط با ارکستر ملی و ویولون می خواند. تنها کسی که سازهای ایرانی و دستگاه اصفهان و ماهور، سه گاه و چهار گاه اجرا می کند، من هستم. من نوازنده هایی دارم که روی صحنه از مردم «کف» و سوت می گیرند. آنها نوازنده های من هستند. به وقتش با ارکستر سمفونی کار می کنم و به وقتش هم با اپرا کار خواهم کرد. بیس گروه من گروه مستان، سازهای ایرانی و شعرهای ایرانی است. هم خیام و هم مولانا می خوانم و هم شعرهای خودم که برگرفته از آنها است.
شما همکاری هایی با آدم های مشهور داشته اید و در ارکسترها و سالن های بزرگ روی صحنه رفته اید. قبلا گفته بودید شرایط طوری شده که دیگر با موزیسین ایرانی همکاری نمی کنم. بعضی ها انتقاد می کردند که چرا این حرف را می زنید، در حالی که مثلا حسین علیزاده با ناظری کار می کند یا شجریان با علیزاده همکاری دارد. فارغ از اینکه اسم ببرید، چه چیزهایی دیدید که باعث شد دلزده شوید و با ایرانی ها همکاری نکنید؟
شما وقتی می نشینی کنار موزیسین ایرانی؛ خودش را آن قدر خدا می داند که باور و ایده تو را قبول ندارد و در خدمت تو قرار نمی گیرد.
یا حد اقل با هم گفت و گو و تعامل کنید تا تشخص هر دو شما حفظ شود…
الان عالیم قاسیماُف با این بزرگی خودش که «بلبل موسیقی شرق» به او می گویند، دربست در اختیار من است و هر چه من می گویم، می گوید چشم. چون به من ایمان و باور دارد ولی موزیسین های ایرانی جز خودشان کسی را قبول ندارند. این مشکلی است که نمی گذارد کنار یک استاد بنشینید. از شهرام ناظری وقت گرفتم تا او را در قونیه ببینم. تلفنی گفتم «می خواهم شما را ببینم» چون نمی دانستند من چه کسی هستم گفتند «تشریف بیاورید.» وقتی رسیدم به هتل و گفتم «تشریف بیاورید پایین»، گفتند «وقت ندارم شما را ببینم.» خب من چه کار کنم؟ ۱۰ ها بار استاد شجریان را در مسیری دیدم و گفتم «می خواهم خدمت شما برسم و سؤال های مهمی دارم.» گفت «باشد، بیا و با فلانی تماس بگیر.» با فلانی که تماس گرفتم، گفت «استاد علاقه ای به دیدن شما ندارد.» خوشبختانه شخصا با کسی مشکل ندارم. هر کسی بیاید قدمش روی چشم، نیاید هم می گویم دوست نداشته بیاید.
متن کامل این گفتگو را از اینجا بخوانید.