هفته نامه تماشاگران امروز  گفتگویی با علیرضا افتخاری داشته است. وی در این مصاحبه سخنان جالبی را به زبان آورده است. 

در زیر قسمتی از این صحبتها را می خوانید. 

 
*من برای آلبوم «نیلوفرانه» تنها 700 هزار توامان دستمزد گرفتم. آقای خوشدل 500 هزار تومان و جناب قیصر امین‌پور برای این آلبوم کمتر ازاین رقم‌ها گرفته بود. 

*ما آن زمان با شور و انرژی کار می‌کردیم و اصلاً این قبیل مسائل برایمان اولویت نبود. کسی هم به ما نگفت که تو قرار نیست تا آخر عمرت این شورو اشتیاق و عشق را داشته باشی و حداقل چند اثر را برای خودت و خانواده‌ات نگه دار. مثلاً اوایل دوران کاری‌ام بود که اثر «همتای آفتاب» را با 5 هزار تومان خواندم و با بزرگواری چون «عماد رام» همکاری کردم. آن دوران هم قوانین و عرف خاص خودش را داشت. ما هم براساس قواعد همان دوره پیش می‌رفتیم و اوضاع را مدیریت می‌کردیم. 

*بی تعارف اگر بخواهم سؤالتان را جواب دهم و آقای ناظری هم از من ناراحت نشوند، از آنجایی که من آثارم تیراژ داشت و آمار بالای فروشی را کسب کرده بود، عمدتاً آثار را قبل از همه  برای من می‌فرستادند و من می‌شنیدم و اگر قبول نمی‌کردم، سراغ چهره‌های دیگر می‌رفتند. 

*تم صدای من جوری بود که تقریباً همه چیز می‌توانستم بخوانم و حتی استاد جواد معروفی به فرزندشان گفته بودند اگر روزی قرار باشد آهنگی بسازم و از آن آهنگ خوشم بیاید، حتماً آن آهنگ را باید آقای افتخاری بخوانند. 

*قرار نیست مدحی انجام دهم و سوء برداشتی اتفاق بیفتد. ولی هر وقت صدای استاد شجریان را می‌شنیدم، یک صداقت خاصی در صدای ایشان حس می‌کردم. درست قبل از این که با شما صحبت کنم، «قاصدک» استاد شهبازیان را با صدای استاد گوش می‌کردم و واقعاً لذت می‌بردم.
  

*هر وقت صدای استاد شجریان را می‌شنوم خود به خود می‌زنم زیر آواز. همه اینها به‌خاطر علاقه‌ای است که به ایشان دارم و آثارشان را برای من عزیزتر و دوست داشتنی‌تر می‌کند. 


*حوالی سال 60 بود که ما با هم رفت‌وآمد داشتیم و من در تهران خدمت ایشان می‌رسیدم و ایشان هم در اصفهان به منزل من می‌آمدند. من یک رنوی قدیمی داشتم وقتی با استاد در آن می‌نشستیم، آقای شجریان به من می‌گفت: «علیرضا بخون...  بخون که دلمون گرفته » و من می‌خواندم و آن روزها هرگز از ذهن من پاک نمی‌شود. با هم می‌رفتیم منزل استاد تاج یا دوستان دیگر. روزهایی که دیگر تکرار نمی‌شوند. 

*چرا شجریان نباید از حال من خبر داشته باشد؟ بیست سال است که من شجریان را ندیده‌ام و این واقعاً خوشایند نیست.

برای خواندن متن کامل این گفتگو به اینجا بروید.