ماه رمضان ماه لطف است، لطف خدا و توبه بندگانش. اين لطف براي ما ايراني‌ها با صداي استاد شجريان «ربنا»ی ايشان چندبرابر شده است. قبول كردن اين نكته كه يك زمان ماه رمضانمان بدون «ربنا»ي استاد باشد براي خود من سخت است...

چگونگی شکل گیری ربنا از زبان خود استاد(برگرفته از کتاب راز مانا)

شما خودتان چند کار مذهبی اجرا کرده اید،مهمترین و ماندگارترین آنها ربنا است.چه شد که ربنا را خوانده اید؟

من ربنا را برای پخش نخوانده بودم؛ برای درس خواندم ویکی دو نفر از خوانندگان آن را فرا گرفتند و در استدیو ضبط کردیم. یک روز قبل از ماه رمضان نوار را دادم. بعد دیدم ربنا را با صدای خودم پخش کردند.تلفن زدم و گفتم چرا پخش کردید؟ گفتند تیر از کمان در رفت!

این اتفاق مربوط به چه سالی است؟

تیر ماه سال پنجاه و هشت ربنا را خواندم.قبلا ربنا را ذبیحی خوانده بود،گفتند حالا که انقلاب شده،بهتر است برنامه ماه رمضان ما متناسب و هم شان انقلاب باشد. سه الی چهار ماه من کلاس درس گذاشتم،ولی همه دعاها را خواندم.می رفتم داخل استودیو و می خواندم.بعد به شاگردان می گفتم تو بخوان و سپس صدای خودم را در می آوردم و صدای آنها را سرهم می کردم تا نوار شد.خیلی کار کردم.

خیلی ها نمی دانند این کار شماست و وقتی که می فهمند؟،تعجب می کنند!برنامه ای برای ادامه کار ندارید.

اگر آدم بخواهد بخواند باید به طور جدی و با همین تکنیک یک مدت تمرین کند تا خودش را آماده کند.

 

یادداشتهای علما ،بزرگان،هنرمندان و ورزشکاران برای ربنای استاد

 

ترنم ملكوتي

«ادعوني استجب لكم» (سوره مباركه مؤمن)

«دعا» خواندن است ولي خواندن پروردگار؛ داعي عبد و مدعو معبود؛ داعي فقر و نيازمند و مدعو غني و بي‌نياز مطلق. دعا، عروج دروني داعي، از جهان ماده به سوي جهان ابديت و ماوراست؛ دعايي كه مورد تأكيد مرتبطان به عالم غيب است. عبارت است از عبور انسان از جهان ناسوت و ورود به عالم غيب و ملكوت. درحقيقت انسان در حالت دعا، نه تنها حجب ظلمات را پاره كرده و از آنها عبور مي‌كند بلكه در اين حالت، به دليل اينكه مدعو«ي» آخر ادعوني در آيه ابتداي كلام است و فضا و محتواي آن نيز اين كه انسان زماني حالت دعا را به دست مي‌آورد كه تنها پروردگار عالم را بخواند و از تمامي وسايط و فواعل بالغير و حتي حجاب‌هاي نور كه فرشتگان مقرب خدا نيز از آن گذر كرده و به معدن عظمت ذات راه مي‌يابد و در اين حالت تعبير معبّر را با همان بصيرتي كه مبصّر داده، مشاهده مي‌كند و لسان داعي، كلماتي را بكار مي‌برد كه مدعو، با اشراقات خود به صورت آن كلمات، نوعي تجلي پيدا كرده است و كلماتي كه به عنوان دعا به كار برده مي‌شود، ابراز، اظهار و بازگو كردن آن حقيقت جلوه و تجلياتي است كه حضرت دوست در داعي داشته و به همين جهت توصيه بزرگان سلوك، روي اين نكته تأكيد دارد كه از دعاهايي استفاده شود كه از اولياي معصوم خداوند به صورت مأثور به ما رسيده است. چرا كه آنان هم ظرفيت بالاي تحمل تجليات حضرت حق را دارند و نيز بهتر مي‌توانند از كلمات و عباراتي استفاده كنند كه بتواند قالب آن تجليات باشد و در ميان دعاها، دعاي ربنا الي آخر حال و هواي ديگري را به انسان نشان مي‌دهد چرا كه اين اسم از اسامي مقدس خداوند، بيش از ديگر اسم‌ها در قلوب اولياي خدا ظهور و بروز دارد چرا كه ولايت آنان همان تجلي اسم رب خداوند در قلوب آنان است و اگر اسم رب در دل كسي تجلي پيدا كند و زبان حال و باطن او با زبان قال و بارز آن همسو و متحد باشد و در ابراز و اظهار ناسوتي، آهنگ جهان ناسوت را به آهنگ جهان ملكوت متصل سازد و ترنم ملكوتيان را در تعابير «ربنا» به سمع زمينيان رساند، آن زمان است كه مي‌توان تجلي اين اسم شريف را در سطح جامعه و به صورت عام‌تري مشاهده كرد كما اينكه در ايام ماه مبارك رمضان و در لحظات ملكوتي افطار، با نواي فرهيخته ارجمند جناب شجريان مي‌توان اين حس را در درون روزه‌داران مشاهده نمود.

آیت الله بیات زنجانی " مرجع تقليد "

                             

                    دست خط آیت الله بیات زنجانی برای ربنا

 ربنا صداي عشق است

اگر كلام خدا عاشقانه خوانده شود و عاشقانه به آن گوش كني، امكان ندارد كه تن و بدنت نلرزد. به خاطر ندارم زماني را كه «ربنا»ي استاد شجريان را شنيده باشم و از خود بي‌خود نشوم. ارزش صداي استاد به اندازه‌ تلاشي است كه بسياري از مردان خدا در راه مبارزه براي حق داشتند. داشتن صداي خوش براي تلاوت قرآن يكي از ويژگي‌هاي اصلي است و پيامبر خدا(ص) هم فرموده‌اند كه «اذان و قرآن را با صداي خوش بخوانيد.» همان صداي آسماني كه در حنجره و نهاد استاد شجريان وجود دارد. شجريان عاشق حق است و هرچه آدمي با ايمان‌تر باشد عمق اين عشق را در صداي استاد شجريان بيشتر حس مي‌كند. او فرزند سرزمين امام رضاي غريب است، مگر مي‌شود خاكي كه به نام آن بزرگوار مزين است بر روي فرزندانش اثر نگذارد. من استاد شجريان را از تلاوت قرآن‌هايش به ياد مي‌آورم، دو سه سال قبل از انقلاب. بعدها هم فهميدم كه كارمند وزارت كشاورزي بوده است. يك كارمند ساده كه عاشق موسيقي بود و هنر. «ربنا»ي ايشان مثل بسياري از آثار ديگرشان جاودانه است و جزئي از فرهنگ و هنر ما، حالا چه پخش بشود و چه نه. اما كاش كمي قرآن بخوانيم و از قرآن ياد بگيريم كه انتقادپذير باشيم و از ظلم تبري بجوييم.

غلام كويتي‌پور

يك اثر ملي

ربنا نغمه‌اي آسماني و تلفيقي از الحان و مقامات ايراني و عربي است که البته الحان ايراني‌اش بيشتر غلبه دارد و به همين دليل است که بر دل ما ايرانيان نشسته است. ما هرچه تلاوت قرآن شنيديم در دستگاه و الحان عربي بوده است، ولي اذان مؤذن‌زاده ‌اردبيلي و ربناي آقاي شجريان، کلامشان عربي است و مقامشان ايراني. من ماه مبارک رمضاني را به ياد ندارم که در آن ربنا را شنيده باشم و منقلب نشده باشم. اين نوا به شدت حال مرا خوب مي‌کند. انگار اين نغمه‌ها از آسمان خوانده مي‌شوند.روح ماه مبارک رمضان سال‌هاست با اذان مؤذن‌زاده اردبيلي و ربنا و مثنوي افشاري استاد شجريان گره خورده است. اين آثار متعلق به مردم است. متعلق به هيچ سازمان و نهاد و ارگاني نيست و حتي به آقاي شجريان هم تعلق ندارد. من هم تصور مي‌کنم که ربنا کاملاً يک اثر ملي محسوب مي‌شود که نه ‌تنها در داخل ايران که در خارج از کشور هم ايراني‌ها با شنيدن اين اثر متحول و منقلب مي‌شوند و حال خوشي به آن‌ها دست مي‌دهد. حداقلش اين است که به ياد خاطراتشان مي‌افتند؛ به‌خصوص کساني که در خارج از کشور هستند. اگر بخواهيم مدعي شويم که اين آثار به مردم ربطي ندارد و پخش نخواهد شد، مثل اين است که سي‌وسه پل را اثر ملي ندانيم يا بگوييم کوه دماوند متعلق به يک سازمان است؛ هيچ‌کس حق ندارد به آنجا برود و هيچ‌ کس نبايد از آن عکس بگيرد. اثر ملي تعريف خاص خودش را دارد. پيوند خوردن يک اثر با دل و جان و ذائقه مردم از شرايط اوليه ملي شدن آن است.ربنا در حالتي کاملا استثنائي توسط استاد شجريان خوانده شده، البته هر اثري که پديد مي‌آيد در درجه اول بايد ديد شرايط پديد آمدنش چه بوده، صاحب اثر در چه حالي آن را پديد آورده و قلب و روحش متوجه چه معنايي بوده است. خيلي‌ها قرآن مي‌خوانند، ولي تلاوت بعضي از قاريان بيشتر به دلمان مي‌نشيند. چون قاري در حال قرائت حال ويژه‌اي دارد که آن را به مستمعش منتقل مي‌کند. من تصور مي‌کنم ربنا هم در چنين شرايطي خوانده شده. خيلي مناجات‌هاي ديگر در ماه مبارک رمضان از راديو و تلويزيون شنيده‌ايم؛ چه به‌صورت تک‌خواني و چه به صورت جمع‌خواني. ولي مي‌بينيم در عين زيبايي، تأثير ربنا را ندارد. دليل ديگر اين اقبال از سوي مردم اين است که ربنا براي مردم خاطره شده است. ما هيچ‌وقت نمي‌توانيم خاطره را از ذهن مردم بشوييم و در آن تصرفي بکنيم. چون سيال است و حتي در اختيار خود شخص هم نيست. اين است که من تصور مي‌کنم اگر تصميم ‌بگيرند اين آثار را پخش نکنند به نوعي سطحي‌نگري و شتابزدگي دچار شده‌اند. حتي خود آقاي شجريان هم نمي‌توانند نسبت به اين کارها ادعاي مالکيت کنند. چون اين دو اثر ديگر براي ايشان نيست و به مردم ايران تعلق دارد.

اميرحسين مدرس،مجري / خواننده

رسالت شجريان

در تاريخ كشورها آثار هنري كه با زندگي مردم عجين شوند كم اتفاق مي‌افتند، به‌گونه‌اي كه وقتي نيست جاي خالي‌اش به‌شدت احساس شود. به نظر من «ربنا»ي آقاي شجريان آرم تشيع و آرم اسلام است، چيزي فراتر از ماه رمضان، نوايي كه با دل و روح و جان مردم اين سرزمين گره خورده است. در اين سال‌ها خيلي‌ها سعي كردند چيزي شبيه آن بخوانند و «ربنا» را از سكه بيندازند، اما مگر مي‌شود؟ خاطرم هست چند سال پيش خود استاد تعريف مي‌كردند كه جايي صحبت از نوآوري بوده است، بلند شده، رفته و آن را خوانده تا نشان بدهد مي‌شود يك اثر ماندگار مذهبي را براي هميشه خلق كرد. احساسم اين است كه ايشان مبعوث شده بودند براي اين كشور بخوانند. چيزي كه در «ربنا» موج مي‌زند ايراني شدن دعاي عربي‌ست. دستگاه تحرير و نوع صدايش كه ايراني مي‌خواند. شايد بايد آن حرف هميشگي‌ام را بزنم كه ايراني‌ها شايسته‌ترين ملتي بودند كه اسلام را پذيرفتند و هديه‌هاي بسياري هم به آن دادند، كاري كه هيچ ملتي نتوانسته انجام بدهد. ما در گذشته مردمي توحيدي بوده‌ايم و هيچگاه در تاريخ‌مان بت نپرستيده‌ايم و اين كمك كرد كه ادراك درست‌تري داشته باشيم از اين اسلام. فكر مي‌كنم با لطفي كه خدا به آقاي شجريان داشت ايشان مبعوث شدند براي خواندن «ربنا» و هم خودش و هم اين احساس روحاني را جاودانه كردند. اين دعا يكي از نمادهاي عبادي اسلامي ما شد و يك ايراني باعث آن بود. پافشاري من روي ايراني، شيعي بودن آن است. حالا اگر رمضاني هم باشد كه «ربنا» نداشته باشد، قطعا براي ما رمضان نمي‌شود. آرزو مي‌كنم استاد شجريان براي هميشه سلامت باشد. سايه‌اش باشد و همچنان از آواي ملكوتي‌اش پربهره باشيم. به قول پرويز مشكاتيان معتقدم او داوود زمانه ماست. هر بار لحظه‌اي كه استاد مي‌خواند «فاغفرلنا» مارا بيامرز، دلم تكان مي‌خورد، اشك در چشمانم جمع مي‌شود و مي‌گويم: خدايا ما را ببخش.

 داريوش ارجمند/هنرپيشه

براي مردم ايران

«ربنا» آقاي شجريان براي همه ايرانيان يادآور لحظه‌هاي خاص ماه رمضان است. «ربنا» عضو لاينفك آن ايام بوده و قسمتي از لحظات قشنگ افطار را تشكيل مي‌دهد. فكر مي‌كنم اگر قرار باشد اين را نشنويم يك چيزي در حال و هواي ماه رمضان كم است و نيست. گذشته از اين آقاي شجريان در زمينه آواز و خوانندگي استادند و كسي هم نمي‌تواند منكر آن باشد. بي‌حرمتي‌هايي كه نسبت به ايشان شد واقعاً تأسف‌برانگيز بود. به هرحال اميدوارم امسال سفره‌هاي افطارمان خالي از «ربنا» نباشد، اثري كه جداي از حال و هواي روحاني‌اش، بيش از يك اثر موسيقيايي است و تقديمي است از طرف استاد شجريان به مردم ايران.

 حميد خندان/خواننده پاپ

 «ربنا» فرهنگ ماست

مدت‌هاست كه من نه مصاحبه مي‌كنم و نه به جايي يادداشت داده‌ام. اما صحبت از «ربنا» چيزي نيست كه بشود به آن نه گفت. شنيده‌ام تلويزيون قصد دارد امسال «ربنا»ي استاد شجريان را پخش نكند. اما مگر اين امكان‌پذير است: «ربنا» جزئي از افطار مردم شده است، بياييد اينها را از مردم نگيريم. اگر ريسمان معنويات مردم را هم از آنها بگيريم ديگر چه چيزي برايشان مي‌‌ماند؟ مگر ما مي‌‌توانيم امثال شجريان را از فرهنگ اين كشور حذف كنيم. صداي محزون و ملكوتي او بخشي از ميراث مردمان ماست. جزئي از فرهنگ مردم ماست. بيشتر از اين هم چيزي ندارم كه بگويم. من سياسي نيستم و نبوده‌ام و نمي‌خواهم باشم. حتي نمي‌خواهم «ربنا»ي شجريان با حرف‌هايم رنگ سياسي به خود بگيرد.

محمدرضا طالقاني/رئيس سابق فدراسيون كشتي

«ربنا»حرمت رمضان

شجريان حرمت موسيقي كشور ماست و ربناي او حرمت ماه رمضان. استادي‌اش و بزرگي‌اش براي همه دنيا قابل احترام است. همه ما و همه ايرانيان از دوران كودكي‌مان سفره‌هاي افطار را با «ربنا»ي او به ياد داريم. به يادم مي‌آيد كه مسابقات سال 2002 ورشوي لهستان در ماه رمضان برگزار مي‌‌شد. موقع افطاري رفتيم سفارت و نواي «ربنا» را از شبكه خبر مي‌شنيديم تا رمضانمان رمضان شود. من يكي از علاقه‌مندان صداي استاد شجريان هستم و اميدوارم سايه‌شان از سر موسيقي و فرهنگ ما كم نشود.

حسين رضازاده/قهرمان المپيك

 تنها صداست كه مي‌ماند!

استراوينسكي دوستي طولاني‌اش را با رهبر اركستر، آنسرمت، كه مي‌خواست قطعاتي از باله‌اش به نام ورق‌بازي را حذف كند براي هميشه به هم زد و كمي بعد، خود استراوينسكي سمفوني براي سازهاي بادي‌اش را اصلاح كرد و تغييرات زيادي در آن پديد آورد. وقتي آنسرمت اين خبر را شنيد عصباني شد، آنسرمت از اصلاحات خوشش نمي‌آمد و نظرش اين بود كه استراوينسكي حق ندارد تا چيزهايي را كه نوشته است تغيير دهد. جوابي كه استراوينسكي داد، چه در مورد اول و چه در مورد دوم به يك اندازه كوبنده بود: «دوست عزيز، اين مساله به شما ربطي ندارد. فكر نكنيد كه در برابر آثار من مي‌توانيد همان رفتاري را داشته باشيد كه در اتاق خواب‌تان داريد! چون چيزي كه نويسنده خلق كرده است، نه به پدرش تعلق دارد، نه به مادرش، نه به ملتش و نه به بشريت. چيزي كه نويسنده خلق كرده است، فقط مال خود اوست، مي‌تواند هر وقت كه خواست، آن را منتشر كند. مي‌تواند تغييرش دهد، تصحيح‌اش كند، درازش كند، كوتاهش كند، توي توالت بيندازدش و سيفون را هم بكشد، بدون اينكه مجبور باشد تا به احدي درباره كارهايش توضيح دهد.» (كتاب پرده اثر ميلان كوندرا)آيا مي‌شود چيزي گفت فراتر از حرف كوندرا و استراوينسكي بزرگ؟ اين موضوع فارغ از مقايسه يا ارزش‌گذاري است و مي‌تواند شامل يك هنرمند بي‌نام، با هر رنگ و نژادي بشود. در همه جا غير از اينجا كه قرار است شبيه هيچ جا نباشد و نيست و شبيه ما هم نيست!ما با استاد شجريان و استاد هم با ما قد كشيد. هنوز صدايش يكه است و دلنشين. بيهوده نيست كه لقب استادي را بر دوشش گذاشتند نه به نشانه رياست سني رديف موسيقي ايراني، كه از سر آن كه به واقع هست. اينكه ايشان به هر دليلي، خواه شخصي يا عمومي يا برآيند هر دو، خواهان عدم پخش كار و اثرش هست. اين ساده‌ترين حق يك هنرمند و آدمي است كه براي سرنوشت خود و كارش تصميم بگيرد. درست است كه هنرمند كارش پس از توليد به طور خود به خود متعلق به ديگران مي‌شود. به‌ويژه شخصي هم چون استاد شجريان كه فقط يك آوازه‌خوان و استاد موسيقي نيست بلكه يك شخص، شخصيت ملي است. تبلور تداوم سنت است؛ آن هم در هنگامه‌اي كه وجوه مرده‌ي سنت و تحجر پاي ما را گرفته تا از رفتن بازدارد. اينكه صداوسيما يا هر ارگان ديگري به دليل زيست رمه شبانگي بر ما همه چيز را از آن خود مي‌داند غم‌انگيز است. اينكه نمي‌تواني صاحب كار و انديشه‌ات باشي خود نشان از عمق مشكل دارد. مشكلي ريشه‌دار كه همه‌ي اكنون‌مان را ربوده و به فرداي ديرينه مبدل مي‌كند. اينكه تو بايد مثل من فكر كني يا اصلا نبايد فكر كني، به هر بهانه در دل اين معضل قرار دارد. در سال‌هايي كه به خواندن معترض بودند و حتي بعضي از فسيل‌شدگان هنوز هستند. ساز را در پستو هم به آتش كشيدند و مي‌كشند ولي آيا توانستند مخمل بنان را بسوزانند؟! اگر چنين بود چنين هم خواهد شد. پس چنين است شايد كه فروغ با صداي حزينش مي‌‌گويد كه صدا، تنها صداست كه مي‌ماند حتي اگر چوپانان را خوش نيايد!

محمدعلي سجادي/كارگردان سينما

 مرهمي بر زخم كهنه

1- كلام و آيت قرآن را بسياري از قاريان قرآني خوانده‌اند، ولي «ربنا» با صداي آقاي شجريان لطف ديگري دارد. به نظر من دو مشخصه بارز در اين اجرا هست كه آن را با خيلي از آثار ديگر در اين زمينه متمايز كرده است. يكي اينكه آقاي شجريان تسلط كاملي به رديف‌هاي آوازي و دستگاه‌هاي موسيقي و... دارند و بر كسي پوشيده نيست كه در اين زمينه استادند. به همين جهت عناصر موسيقيايي‌اي به «ربنا» افزوده‌‌اند كه تأثيرگذاري آن را بسيار بيشتر كرده است.دوم اينكه «ربنا» را طوري خوانده‌اند كه با فضا و روحيه ايراني عجين شده است و رنگ و بوي ايرانيف «ربنا»ف لطف ديگري به اين دعاي دلنشين داده است...

2- استاد شجريان در چند مرحله از صدا و سيما خواسته‌اند كه آثارشان را پخش نكند، اخيراً هم مجدداً چنين درخواستي كرده‌اند ولي در مورد «ربنا» گفته‌اند كه آن را متعلق به مردم ايران مي‌دانند و مشكلي با پخش‌اش ندارند. به هرحال «ربنا» سال‌هاست كه به سمبل ماه مبارك رمضان تبديل شده است و انتظاري جز اين هم از ايشان نمي‌رفت. اما حالا صدا و سيما در اين مورد چه تصميمي خواهد گرفت را نمي‌شود تحليل كرد.

3- آقاي شجريان خواننده‌اي است كه بدون شك مردم صدايش را دوست دارند و سال‌هاست آرام‌بخش دل‌هاي غم‌ديده مردم ماست. به هر دليلي رنجاندن ايشان كم‌لطفي به مردمي است كه به ايشان علاقه‌مندند. آقاي شجريان هم از طرفي حق دارند كه انتظار داشته باشند صدايشان پخش نشود. ايشان و هنرمندهاي ديگر، حقوقي مادي و معنوي دارند كه اغلب از طرف صداوسيما رعايت نمي‌شود. اين وظيفه متوليان موسيقي است كه از گنجينه‌هايشان دلجويي كنند، آنهايي كه سرمايه‌هاي اصلي اين كهن بوم و بر هستند. اميدوارم آنها را نرنجانيم و صداي امثال شجريان مرهمي باشد بر غم‌هاي بسيار اين مردم.

کيوان ساکت/آهنگساز و نوازنده تار

 دعا

 رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ(سوره آل عمران-آیه ۸ )

باراِلها، دل‌های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی، و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی‌منّت.

رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ(سوره المؤمنون-آیه ۱۰۹ )

باراِلها ما به تو ایمان آوردیم، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی.

رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا(سوره الكهف-آیه ۱۰ )

باراِلها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز.

رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ(سوره البقرة-آیه۲۵۰ )

بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما.

 دانلود ربنا

http://www.4shared.com/file/24124285/62591c60/rabana.html

دانلود مثنوی افشاری

http://www.4shared.com/file/24573050/6abfb713/Masnavi-Afshari.html

اين دهــان بستي دهــاني باز شـــد

كـو خـورنده‌ي لــقمـه هاي راز شـــد

لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب
ســـوي خوان آسـمــاني كن شـــتاب

گـر تــو اين انبان ز نـان خــالي كـــني
پـر زگـــوهــــر هـــاي اجــــلالي كـــني

طــفل جـان از شـير شــيطان بــاز كن
بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلك انـــباز كــن

چند خوردي چرب و شيرين از طـعــام
امـــتحـــان كــن چـــند روزي با صــيام

چــند شــب ها خواب را گشتي اسير
يــك شـــبي بــيدار شــو دولـــت بـگير