در موسیقی سنتی ایران، "آواز" اهمیت اساسی دارد. آواز خوان در صدر می‌نشیند و نوازندگان می‌کوشند، تا آواز او را به نغمه‌های ساز خود بیارایند.

حال که چنین است، منطق حکم می‌کند که آوازخوان آشنایی عمیق با شعر و توانایی کافی در عرضه موسیقایی آن داشته باشد و درست همین جاست که پای بسیاری از آوازخوانان موسیقی سنتی ایران می‌لنگد.

روح‌الله خالقی، "بی سوادی اغلب خوانندگان" گذشته را سبب اصلی ناتوانی آن‌‌ها می‌داند. اینان معنای شعر را نمی‌فهمیدند، پایبند درست ادا کردن آن نیز نبودند و همه حواسشان را به "چهچه و غلت و تحریر" می‌دادند. از سوی دیگر "رسم زمانه" این بوده که بلند و به اصطلاح "در اوج" بخوانند و فریاد بکشند. با چنین شیوه‌ای، خواننده اگر هم می‌خواسته، نمی‌توانسته "کلمات را درست ادا کند." سبب دیگر "زیر" و "بلند" خوانی آوازخوانان گذشته را باید در نبود خوانندگان زن جستجو کرد. مردان می‌خواسته‌اند در "تعزیه" نقش زنان را نیز ایفا کنند! خالقی می‌گوید آن‌ها که در "مکتب تعزیه" تربیت شده‌اند و "بیشتر علاقه به بلند خواندن داشته‌اند، سبک خواندنشان امروز مطلوب ما نیست."

با این همه، در زمانه ما- در چهل پنجاه سال گذشته- نیز بوده‌اند خوانندگانی که همچنان همان شیوه‌ تعزیه‌ای را ادامه داده‌اند.نخستین کسی که آوازخوانی را از چهارچوب کهنه سنتی به در آورد، در گزینش و عرضه شعر ذوق و سلیقه به خرج داد و با بم خوانی‌های گرم و مخملی خود به آواز سنتی جلوه‌ای تازه بخشید، غلامحسین بنان بود.

زندگی و دستاوردها

 بنان در سال ۱۳۳۶، در یک سانحه اتومبیل، بینایی یکی از چشمان خود را از دست داد

غلامحسین بنان، در سال ۱۲۹۰ خورشیدی در تهران و در خانواده‌ای اهل هنر و فرهنگ زاده شد. پدرش بنان‌الدوله، از دیوانیان و دارای آوازی خوش بوده و مادرش، که نسب از خانواده قاجار می‌برده، با نواختن پیانو آشنا بود. می‌گویند در خانه آنان چهار پیانو و یک ارگ وجود داشت.

اعضای دیگر خانواده نیز هر یک به شکلی با موسیقی نزدیک بودند. خاله بنان نی می‌نواخته و خواهرانش، از شاگردان تار "مرتضی خان نی‌داود" بودند. زندگی دیوانی و فرهنگی، باعث آشنایی خانواده با بزرگان موسیقی زمان شد. برادران خاندان هنر: آقا حسینقلی، میرزا عبدالله، درویش خان و مرتضی نی داود از میهمانان اصلی مجالس بزم در خانه آن‌ها بود.در چنین فضایی بدیهی است اگر غلامحسین خردسال به موسیقی نزدیک و دلبسته شده باشد. در یکی از جلسات بزم، پدر دریافته که فرزندش صدای خوش را از او به ارث برده است. نتیجه دریافت پدر آن شد که غلامحسین از یازده سالگی، نزد مرتضی نی داود به فراگیری رموز آوازخوانی پرداخت.

از دو تن دیگر به عنوان آموزگاران آواز بنان یاد می‌کنند: ناصر سیف و میرزا طاهر ضیاء رسایی‌، معروف به "ضیاء‌الذاکرین" که این دومی "روضه خوانی" با "بیان جذاب" و "صدای مطلوب" توصیف شده است.

غلامحسین بنان از سال ۱۳۲۱- دو سال پس از بنیاد نخستین فرستنده رادیویی ایران- در این سازمان به کار خواندن پرداخت. عبدالعلی وزیری او را به خالقی معرفی کرد و خالقی آزمایش صدای او را به ابوالحسن صبا سپرد. صبا درآمد سه گاه را که به پایان برد، از بنان خواست، در پی، گوشه "حصار" را بخواند و او آنچنان خوانده و با مهارت به "درآمد" فرود آمده که شگفتی و تحسین صبا و خالقی را برانگیخته است.

"کشف" بنان برای خالقی و دیگر دست اندرکاران موسیقی موهبتی تلقی شد. آنان تازه انجمن موسیقی ملی را بنیاد کرده بودند و به خواننده‌ای چنین خوش صدا و ردیف شناس احتیاج داشتند. ارکستر انجمن با صدای پخته بنان حال و هوای دیگری پیدا کرد. با تبدیل انجمن، به هنرستان عالی موسیقی، بنان نیز از سال ۱۳۳۲ به عنوان آموزگار آواز به استخدام اداره کل هنرهای زیبای کشور درآمد.با بنیاد برنامه "گل‌ها"‌ی رادیو، از سوی "داود پیرنیا"، عرصه تازه و گسترده‌تری برای آوازخوانی‌های بنان پدید آمد. او پانزده سال تمام (۱۳۳۰-۱۳۴۵) پای ثابت در بخش‌های مختلف این برنامه (گل‌های رنگارنگ، گل‌های جاویدان و یک شاخه گل،...) بود. در این برنامه‌ها، استادان طراز اول موسیقی سنتی چون روح‌الله خالقی، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمد عبادی، حسین تهرانی، علی تجویدی، لطف‌الله مجد و..... با او همکاری و همراهی می‌کردند.

 

سرود "ای ایران" ساخته خالقی، با صدای بنان، دلنشین‌ترین یادگاری است که از او به جای مانده است

بنان در آغاز کار در رادیو تنها "آواز" می‌خوانده، ولی چندی بعد به توصیه خالقی که برای اجرای آفریده‌های ارکستری، در جستجوی خواننده‌ای مناسب بوده، پذیرفته که "تصنیف" نیز بخواند و چه خوب که چنین کرده و با خوانده‌های درخشان خود، گنجینه‌ای از آفریده‌های معاصر سنتی را برای ما به یادگار گذاشته است.در این گنجینه بیش از سیصد و پنجاه برنامه آواز و ترانه خوانی بنان را در خود داشته باشد، با آفریده‌هایی از شیدا، عارف، وزیری، خالقی، محجوبی، تجویدی، و معروفی، روبرو می‌شویم که برای ارکستر بزرگ- غالبا از سوی خالقی و معروفی- تنظیم شده‌ و صدای استثنایی بنان، جاذبه ویژه‌ای برای آن‌ها فراهم آورده است. در این میان ترانه‌هایی چون: "حالا چرا" (خالقی- شهریار)/ "روز ازل" (محجوبی- معیری)/ "می ناب" و "جام جم" (خالقی – حافظ)/ و "عاشق شیدا" (تجویدی- منیر طه)/ و "الهه ناز" (محسنی – فکور)، جاذبه‌ای فراگیر و ماندگار پیدا کرده‌اند.

سرود "ای ایران" (خالقی- گل گلاب)، با صدای بنان، در این سال‌ها، دلنشین‌ترین یادگاری است که از او به جای مانده است.

بنان در سال ۱۳۳۶، در یک سانحه اتومبیل، بینایی یکی از چشمان خود را از دست داد و برای حفظ چشم دیگر، به توصیه پزشکان به اروپا سفر کرد. سفری که به گفته خودش، در نحوه اجرای ترانه‌های او نیز موثر افتاده است:

"از ا ین پس آهنگ‌هایی را خواهم خواند که شنونده را به وجد آورد. نه آن که وادار به ریختن اشک نماید."

او از سال ۱۳۴۵ به مرور از حجم خواندن‌های خود کاست و چند سال بعد به "افتخار بازنشستگی" رسید. سبب را خود او برای دوستانش "مدیریت مغرضانه اداره رادیو و اوضاع نابسامان موسیقی ایرانی" عنوان کرد.بنان، سرانجام در هشتم اسفند ماه سال ۱۳۶۴ دار فانی را وداع گفت.

فریدون مشیری، پس از مرگ بنان، "یاد یار مهربان" را سروده که در آن به شماری از ترانه‌های او اشاره شده و "فرهاد فخرالدینی" بر آن آهنگی نهاده که با صدای کاوه دیلمی"- شبیه به صدای جوانی‌های بنان- ضبط شده است:

جویبار نغمه می‌غلتید، گفتی بر حریر/ آبشار شعر، گل می‌ریخت، نغز و دلپذیر

مخمل مهتاب بود این، یا طنین بال قو/ پرنیان ناز آواز سرا پا حال او/